آثار / اقتصاد / از تریبونهای عالی

سخنرانی حیدر علی اف رئیس جمهوری آذربایجان در کنفرانس بین المللی "آذربایجان دری بسوی اروآسیا و کشور اتحادیه های استراتژیک و اقتصادی است" برپایی اتاق بازرگانی آمریکا- آذربایجان، ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۰، واشنگتن


اینجانب پنجمین سالگرد تأسیس اتاق بازرگانی ایالات متحده آمریکا- آذربایجان و گشایش چهارمین کنفرانس این اتاق را صمیمانه به شما شادباش می گویم. برای کار این کنفرانس و بطور کلی، در همه فعالیتهای آتی اتاق بازرگانی ایالات متحده آمریکا- آذربایجان موفقیت آرزومندم.

تشکیل اتاق بازرگانی آمریکا و آذربایجان چندان بی جهت نیست. آذربایجان در پایان سال ۱۹۹۱ پس از دستیابی به استقلال خود آزمایشات خیلی سخت زندگی را سپری کرده است. اینرا می دانید، کسانی که در آن زمان آذربایجان را دیده و با اوضاع آن آشنایی پیدا نموده اند، حتماً اینرا به خاطر دارند.

انسان چنان مخلوقی است که چیز بد و منفی را زود فراموش می کند. ولی تاریخ این چیزها را فراموش نمی کند، بلکه در صفحات خود می نویسد و علاقه مندان همیشه می توانند با اینها آشنایی پیدا کنند.

آذربایجان موقع کسب استقلال خود در یک وضع شدیدی قرار داشت. اولاً، چند سال بود که بین ارمنستان و آذربایجان جنگ بود و دلیل جنگ هم ادعای ارضی ارمنستان به آذربایجان در سال ۱۹۸۸ بود. یعنی ارمنستان بقصد جدا ساختن منطقه خودمختار قره باغ کوهستانی سرزمین کهن آذربایجان و الحاق آن بخود اقدام به مناقشه کرده بود. این مناقشه بعداً تبدیل به جنگ گردیده، خون انسانها ریخته شده، ده هزاران انسان از بین رفته، به همان تعداد انسان نیز معلول و مجروح گشته اند. ده هزاران خانواده فرزندان خود را از دست داده و زنها بیوه شده اند. طبیعتاً، این برای آذربایجان فاجعه بزرگی شده است. در اثر اینها و بدلایلی دیگر، پوست کنده بگویم، بجهت کمکهای نظامی از طرف برخی دولتها به ارمنستان در آن زمان و در عین حال، بعلت فقدان ثبات سیاسی- اجتماعی در داخل آذربایجان،- نیروهای مسلح ارمنستان موفق به اشغال ۲۰ درصد از سرزمینهای آذربایجان شده است. از مناطق اشغالی بیش از یک میلیون شهروند آذربایجانی- زند و مرد و کودک با توسل به زور اخراج شده اند. شما در این نقشه یک قسمت به رنگ سبز، قرمز و زرد را می بینید. این قسمت، شامل۲۰ درصد از اراضی آذربایجان است. منطقه به رنگ قرمز خودمختاری قره باغ کوهستانی میباشد. این خودمختاری در سال ۱۹۲۳ بطور غیر قانونی ایجاد شده بود. تشکیل یک خودمختاری در داخل آذربایجان، در همان زمان می توان گفت چیزی شبیه زدن خنجر به قلب آذربایجان بود.

ولی در آن زمان، وقتی که اتحاد شوروی تازه تشکیل گردیده بود، متأسفانه نقشه های جمهوری های متحد جزو شوروی را نه با خواست و اراده مردم و طبق حقایق تاریخی، بلکه به خواسته خود طرح می کردند. در آن دوران هم افراد ارمنی تبار بین رهبران اتحاد شوروی کم نبودند.

بهنگام آغاز مناقشه، یعنی در سال ۱۹۸۸ در قره باغ کوهستانی جمعاً ۱۷۰ هزار انسان زندگی می کرد. ۳۰ درصد آن اهالی عبارت از آذربایجانی ها و ۷۰ درصد هم ارمنی ها بودند. حالا تصور کنید، ۸۰ سال قبل در آنجا چه قدر اهالی بوده است. حتماً، لااقل ده بار کم. ولی برغم این، بر اساس ادعاهای ارامنه یک چنین خودمختاری تشکیل شده است. در زیر نظر اتحاد شوروی خودمختاری ها و جمهوری های خودمختار و بطور کلی، ساختارهای وابسته به نظام شوروی- یک خودمختاری و جمهوری خودمختار در قلمروی محدوده های خود و در حیطه اختیارات خود موجود بود. لیکن، در سالهای ۱۹۸۷- ۱۹۸۸ اتحاد شوروی و حکومت کمونیستی دیگر متزلزل می شد. در این هنگام تجزیه طلبان متجاوز ارمنستان برای جدا کردن قره باغ کوهستانی از آذربایجان با توسل به زور و اعطای آن به ارمنستان فرصت بدست آوردند. برای همین، این مناقشه آغاز شد.

در جریان این مناقشه، نیروهای سیاسی مختلفی بجای یکپارچه نمودن مردم در داخل آذربایجان و باهم جلوگیری از مناقشه و جنگیدن برای دفاع از سرزمینها، متأسفانه با استفاده از وجود گروههای مسلح، در داخل اقدام به مبارزه بر سر قدرت کردند. تمامی این موارد باعث اشغال همین اراضی بزرگ از سوی ارتش ارمنستان گردیده است.

همچنین مایلم به استحضار برسانم که این مناطق رنگ کاری شده به رنگ سبز و زرد در اطراف قره باغ کوهستانی هیچ ربطی به خودمختاری قره باغ کوهستانی ندارد. در اینجا صرفاً آذربایجانی ها زیسته اند و نواحی آذربایجان میباشد. قره باغ کوهستانی هم مخصوص آذربایجان است، ولی از اینکه تعداد کمی بیشتر اهالی در آنجا ارمنی بوده، به آنها نظام خودمختاری اعطا گردیده است.

بدین ترتیب، از سراسر این منطقه که می بینید، اهالی- بیش از یک میلیون آذربایجانی رانده شده است. آذربایجانی های ساکن قره باغ کوهستانی طبیعتاً، هنوز در سال ۱۹۸۹ از آنجا اخراج شده اند. ولی اهالی شهرستانهای حومه قره باغ کوهستانی در مرحله بعدی جنگ، تقریباً طی سالهای ۱۹۹۲- ۱۹۹۳ موقع اشغال آن مناطق اخراج گردیده اند. یعنی یک میلیون آذربایجانی، شهروندان ما از زاد و بوم خویش محروم شده و ۸ سال است که در چادرها بسر می برند. در جهان چیزی شبیه این وجود ندارد.

اکنون در بعضی از کشورها و مناطق مختلف جهان هم مناقشاتی هست که دو سال، سه سال، چهار سال ادامه پیدا می کند. ولی مناقشه دارای چنین تاریخ بزرگی و در عین حال، زندگی یک میلیون اهالی آذربایجان از ۸ میلیون جمعیت آن در داخل کشور خود در شرایط پناهندگی، در چادرها، طبعاً، در جهان موردی است بی همتا.

علیرغم همه اینها، ما در ماه می سال ۱۹۹۴ طرفدار توقف جنگ شدیم. موافقت نامه یی بین ارمنستان و آذربایجان در مورد آتش بس و انجام مذاکرات صلح امضا گردید.

بیش از شش سال است که ما در راستای حل مسالمت آمیز مسأله تلاش می کنیم. ولی متأسفانه، هنوز موفق به حل مسأله نشده ایم.

در سالهای ۱۹۹۲- ۱۹۹۳ ارتش ارمنستان حین اشغال چند تن از مناطق آذربایجان، شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه هایی را به تصویب رسانده است. چهار بار قطعنامه تصویب شده و در این قطعنامه ها مورد تأکید قرار گرفته است که اولاً، تمامیت ارضی و مرزهای آذربایجان مصون میباشد و نیروهای مسلح ارمنستان موظف است بدون هیچ قید و شرطی از سرزمینهای اشغالی آذربایجان خارج گردد. لیکن متأسفانه، این قطعنامه های سازمان ملل متحد تاکنون روی کاغذ مانده و صرفاً به همین دلیل، اینجانب چند روز پیش در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک بعلت این همه عجز و ناتوانی در تأمین اجرای مصوبات خود از این سازمان و شورای امنیت آن بطور جدی انتقاد کرده ام.

بمنظور حل مسأله، در سال ۱۹۹۲ گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا تأسیس گردیده و این گروه موظف شده است تا، مذاکرات صلح را انجام دهد. گروه مینسک چند بار پیشنهادات مربوطه یی ارایه داشته است. آذربایجان این پیشنهادها را پذیرفته است. با وجود این، طرف ارمنستان با سوء استفاده از برتری خود، یعنی اشغال سرزمینهای آذربایجان، از این پیشنهادات امتناع ورزیده است.

در سال ۱۹۹۶ در نشست لیسبن سازمان امنیت و همکاری اروپا سندی برای حل مسأله،- می توان گفت، با اینکه این سند برای آذربایجان چندان مفید نبود،- ولی جهت رهایی از این وضع بتصویب رسید و ما آنرا پذیرفتیم. ولی ارمنستان نپذیرفت. ماهیت این سند عبارت از آن بود که تمامیت ارضی آذربایجان تأمین می گردد. پس، کلیه واحدهای ارتش اشغالگر بایستی از آذربایجان خارج شوند. میبایست در قلمروی جمهوری آذربایجان بالاترین وضع خودمختاری به قره باغ کوهستانی اعطا شود. این پیشنهاد برای ارمنستان خیلی باصرفه بود. ولی آنها اینرا هم نپذیرفتند. سپس روسیه، ایالات متحده آمریکا و فرانسه رؤسای مشترک گروه مینسک- سه دولت بزرگ جهان که امیدهای زیادی به آنها بسته ایم، متأسفانه تابحال موفق به حل این مسأله نگردیده اند. هر بار وعده هایی داده لیکن بجای نیاورده اند.

در سال گذشته، یعنی از ابتدای سال ۱۹۹۹ بمنظور رهایی از این شرایط، مذاکرات مستقیمی بین رؤسای جمهور ارمنستان و آذربایجان شروع شد. قبل از این مایلم متذکر شوم که همان پیشنهادات ارایه شده در نشست لیسبن مورد تأیید تِر- پتروسیان رئیس جمهور ارمنستان بود. در پایان سال ۱۹۹۷ ما دیگر می توانستیم موافقت نامه یی را منعقد سازیم. وی در این باره بیانیه هایی را نیز صادر کرد. ولی بعضی نیروها در داخل ارمنستان و اطراف آن اجازه این کار را به وی ندادند. وی از سمت خود، یعنی مقام ریاست جمهوری ارمنستان استعفا کرد. سپس، بجای وی روبرت کوچاریان رئیس جمهور فعلی انتخاب شد. وی مخالف آن تصمیم تر- پتروسیان بود.

در سال ۱۹۹۸ بعلت انتخاب رئیس جمهور جدید در ارمنستان، این مذاکرات انجام نشد. اما در سال ۱۹۹۹ گفتگوهای رئیسان جمهور ارمنستان و آذربایجان- علی اف و کوچاریان آغاز گردید. این مذاکرات در مرحله یی، می توان گفت موفقیت آمیز واقع شد و هر دو رئیس جمهور بر این باورند که برای حل مسأله بایستی تن به مصالحاتی داد. یعنی هم ارمنستان و هم آذربایجان باید انعطاف پذیر باشند. معتقدم که اکنون این راه درستی است. طور دیگر ممکن نیست. لیکن متأسفانه، در ماه اکتبر سال ۱۹۹۹ در ارمنستان حادثه تروریستی بزرگی که شما از آن اطلاع دارید، اتفاق افتاد.

در آنجا تروریستها ضمن ورود به پارلمان، رئیس مجلس، نخست وزیر و چند تن از اعضای مجلس را به قتل رساندند. اوضاع در داخل ارمنستان به نهایت تشنج گروید. این مذاکرات ما به تعلیق درآمد. لیکن ما گفتگوها را ادامه می دهیم. در نیویورک نیز ما- رؤسای جمهور ارمنستان و آذربایجان دیدار و گفتگو کردیم. به توافق رسیدیم تا، گفتگوها را تداوم بخشیم.

اینجانب امروز بیان می دارم که آذربایجان طرفدار آغاز مجدد جنگ نمیباشد. برای حل صلح آمیز مسأله سعی می کند و سعی خواهد کرد. ولی تمامیت ارضی آذربایجان بایستی مجدداً برقرار شود. ارتش ارمنستان میبایستی سرزمینهای آذربایجان را تخلیه نماید. اعطای نظام خودمختاری عالی به قره باغ کوهستانی در قلمروی آذربایجان امکانپذیر میباشد.

این، اطلاعات ضروری است که من در اختیار شما قرار دادم. زیرا اگر از این اطلاعات آگاه نباشید، از راهی که آذربایجان پس از دستیابی به استقلال خود پیموده است، اطلاع کامل پیدا نمی کنید.

همچنین اضافه کنم که- در اینجا جناب ماستکه به این مورد اشاره نمود،- ایالات متحده آمریکا نیز بجای اتخاذ موضع عادلانه در این مسأله و تلاش برای حل آن، در ماه اکتبر سال ۱۹۹۲ یک اصلاحیه قانون ناعادلانه و تبعیض آمیز نسبت به آذربایجان را مورد تصویب قرار داد. بر اساس این اصلاحیه، گویا بدلیل تحت محاصره قرار داده شدن ارمنستان توسط آذربایجان، کنگره آمریکا آذربایجان را از کمکهای مالی ایالات متحده آمریکا به کشورهای تازه استقلا یافته کاملاً محروم ساخته است.

این تناقض است. ارمنستان سرزمینهای آذربایجان را اشغال نموده است. اگر موضوع سر محاصره است، راه آهنی که از آذربایجان می گذرد، در اینجا می بینید، از آنجا از مرز ایران عبور می کند و از اینجا به سوی ارمنستان حرکت می کند. در این نقشه می بینید که مساحت ۱۳۰ کیلومتر این راه آهن تحت اشغال ارمنستان قرار دارد. بعلت اشغال این راه، آذربایجان نمی تواند از این راه آهن استفاه نماید. جمهوری خودمختار نخجوان که این قسمت آذربایجان میباشد، از کلیه خطوط مواصلاتی سلب شده است. ما فقط از طریق هوایی، یعنی هواپیماها با نخجوان ارتباط برقرار می سازیم. حالا تصور کنید چه کسی، چه کسی را به محاصره گرفته است، آذربایجان ارمنستان را یا ارمنستان آذربایجان را؟ ولی در کنگره آمریکا مسأله برعکس طرح شده است. سالها است که ما در این راستا تلاش می نماییم. حکومت آمریکا می گوید که این ماده قانون ناعادلانه است، باید اینرا لغو نمود. خیلی از اعضای کنگره می گویند که این ماده ناعادلانه است، بایستی لغو کرد.

در سال ۱۹۹۷ اینجانب و جناب کلینتون رئیس جمهور آمریکا بیانیه یی را به امضا رسانده ایم. در آن سند امضای من و امضای وی وجود دارد که ماده ۹۰۷ باید لغو گردد. دوستان ما، شرکتهای نفتی که با ما همکاری می کنند، نیز در این زمینه تلاشهای زیادی بکار می برند. یک روز قبل از آمدن من به اینجا، شرکت "Ecson Mobil" در یکی از روزنامه ها راجع به این موضوع، یعنی برای لغو ماده ۹۰۷ مقاله ای را هم درج کرده بود. ولی لغو همان ماده امکانپذیر نمیباشد.

چرا؟ هر بار به ما پاسخ می دهند که در کنگره نمایندگان طرفدار ارامنه زیاد هستند که حین رأی گیری اکثر آراء را تصاحب می کنند. برای همین، لغو ماده ۹۰۷ ممکن نمی شود.

ببینید، امروز من با شما صریحاً گفتگو می کنم. این مطلب را نه تنها به شما، بلکه برای کل جامعه آمریکا می گویم. آمریکا را عادلانه ترین دولت در جهان می دانند. نظر من هم این است. هم دولت دموکراتیک، هم عادلانه و هم انسان دوست میباشد. ولی چنانچه در یک دولت عادلانه، دموکراتیک و انسان دوست به این حد قانون ناعادلانه یی به تصویب می رسد و مراجع دولتی و کنگره ایالات متحده آمریکا بخاطر نظرات شخصی نمایندگان و یا اعضای آمریمختلف کنگره نمی تواند برای حل عادلانه این مسأله موفق شود، پس بدانید که در اینجا ما خیلی چیزها را از دست داده ایم. لیکن ایالات متحده آمریکا هم خیلی چیز از دست می دهد. زیرا چهره عادلانه خود را از دست می دهد. ایالات متحده آمریکا میبایست اینرا بداند.

ما امروز هم تلاش می کنیم و تلاش خواهیم نمود. بحث سر آن نیست که برای مثال، ایالات متحده آمریکا بطور سالانه مبلغ صد میلیون دلار به ارمنستان کمک ارایه می دهد، به گرجستان و کشورهای آسیای میانه کمک می کند، ولی بدلیل تصویب این قانون، کمکهای خود را به آذربایجان ارایه نمی دهد.

البته، صد میلیون دلار در سال برای آذربایجان که در شرایط اقتصادی وخیمی بسر می برد، برای همان آوارگان ما فوق العاده ضروری است. لیکن ما دوران خیلی سختی را پشت سر گذاشته ایم، این قضیه را نیز طی می کنیم. موضوع سر این نیست، بلکه موضوع سر جنبه معنوی آن است. بحث سر جنبه مادی آن نیست، بلکه در آن است که ما مورد تبعیض قرار گرفتیم. اما دلیلی برای تبعیض نسبت به ما وجود ندارد.

در یک چنین شرایطی، آذربایجان بعنوان دولت مستقلی زندگی خود را آغاز کرده است. در یک چنین وضعی، همانطور که یادآور شدم، در داخل آذربایجان نیروهای مسلح مختلفی سعی بر این داشته اند تا، قدرت را بدست بگیرند و اقدام به کودتای مسلحانه کرده اند.

در سال ۱۹۹۳ جنگ داخلی در آذربایجان آغاز شده بود و کشورمان در معرض خطر از بین رفتن بود. می دانید که در آن زمان من در باکو زندگی نمی کردم. مردم از من دعوت کرد. ملت از من تقاضا نمود تا وظیفه رهبری بر آذربایجان را بر عهده بگیرم. من هم با این موافقت کردم، از آن زمان هم رئیس جمهوری آذربایجان هستم.

ولی بعد از آن نیز ما دوران سختی را سپری کردیم. در زمان زمامداری مجدد من نیروهای مسلح مختلف دو بار اقدام به کودتا کردند. لیکن ما با قدرت مردم از این جلوگیری بعمل آوردیم. نه به زور اسلحه، بلکه به قدرت مردم. اقدام به تثبیت اوضاع در آذربایجان نمودیم. سال ۱۹۹۴، سال ۱۹۹۵ می توان گفت سالهای تحول بودند. در سالهای بعدی ثبات سیاسی- اجتماعی در آذربایجان تماماً برقرار شد.

صرفاً در چنین شرایطی، در ماه سپتامبر سال ۱۹۹۴، یعنی شش سال پیش اولین بار با شرکتهای بزرگ نفتی جهان، بویژه با شرکتهای آمریکایی قراردادی را در خصوص بهره برداری مشترک از معادن نفتی غنی کشورمان واقع در قسمت آذربایجانی دریای خزر منعقد ساختیم. از امضای آن قرارداد شش سال می گذرد. این، چندان فاصله زمانی زیادی نیست. اما قرارداد مزبور هم برای کشورمان و هم برای ۱۱ شرکت بزرگ نفتی که آنرا به امضا رسانده بودند، از جمله برای شرکتهای آمریکایی رویداد مهمی بود. این قرارداد بطور کلی جهت استفاده کشورهای جهانی از ذخایر انرژی دریای خزر- منابع نفت و گاز آن راه باز کرد.

زمین شناسان آذربایجانی دریای خزر را خیلی خوب می دانند. در آذربایجان ما هنوز ۵۰ سال قبل، در دوران اتحاد شوروی از دریا نفت حاصل کردیم. در آن زمان نه در دریای شمال، نه در خلیج مکزیک و نه در جای دیگر از دریا نفت استخراج نمی شد.

آذربایجان در سال ۱۹۴۸ برای نخستین بار در جهان در دریا فواره نفتی را بدست آورده، یعنی از طریق صنعتی اقدام به استخراج نفت کرده است. در سال ۱۹۴۹ هم کشورمان اولین بار در دنیا استخراج نفت از عمق دریا را آغاز کرده است. ببینید، دانشمندان، زمین شناسان، متخصصان و نفتگران ما از چه پتانسیل بزرگی برخوردار هستند. به همین دلیل ما دریای خزر را خیلی خوب شناخته بودیم.

وقتی که ما جزو شوروی بودیم، حکومت شوروی در سایر مناطق، بعنوان مثال، در سیبری و سایر جاها بدلیل پایین بودن هزینه ها در آن مناطق نفت حاصل می کرد و این میادین نفتی که ما باز می کردیم، همینطور می ماند. ولی ما امکان نداشتیم تا همانطور که مورد نظر ماست، از این معادن استفاده نماییم. صرفاً دستیابی آذربایجان به استقلال خود، آزادی مردم و صاحب شدن به سرنوشت خود و رسیدن به امکان حل مسایل خود بطور مستقلانه موجب برداشتن این گام توسط کشورمان گردید. ما این گام را برداشتیم.

اکنون روشن است که بر اساس همان قرارداد اولیه، بیش از ۱۰ میلیون تن نفت حاصل شده است. همان نفت ابتدا از طریق خط لوله باکو- نووروسییسک صادر می شد. لیکن در آن موقع ما فکر کردیم که نیاز به خط لوله بدل هم هست. خط لوله نفتی باکو- سوپسا را ساختیم. اکنون نفت حاصله بوسیله این دو خط لوله به بازارهای خارجی منتقل می گردد. مجموعاً، تاکنون ما ۱۹ قرارداد امضا نموده ایم. قرار است فردا یک قرارداد دیگری را نیز منعقد سازیم که جمعاً ۲۰ قرارداد خواهد بود.

در سال ۱۹۹۷ زمانی که من در سفر رسمی در این کشور بسر می بردم، ما در کاخ سفید با حضور دولت ایالات متحده آمریکا چهار قرارداد امضا کردیم. یکی از آن هم شامل قراردادی است که در کاخ سفید با شرکت "شِورون" به امضا رسانده ایم. اکنون از سال ۱۹۹۷ سه سال می گذرد، دوست من آقای ماستکه به من می گوید که در آینده یی نزدیک از میدان نفتی "آبشِرون" بمیزان هنگفت نفت و گاز حاصل خواهیم نمود. من به این اطمینان دارم. زیرا اگر اطمینان نداشتم، آن معدن نفتی را پیشنهاد نمی کردم. اگر جناب ماستکه و متخصصین وی به این مطمئن نمی شدند، آنها در راه میدان نفتی "آبشرون" خیلی مبارزه نمی کردند. اینجانب منتظرم و کاملاً مطمئن هستم که ما موفق به این خواهیم شد. ولی این یک قرارداد است.

دیگری، "قرارداد قرن" است که من ذکر کردم. شرکتهای نفتی اکنون از آن سود حاصل می کنند. ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار درآمد بدست آمده است. از جمله، شرکتهای آمریکایی ۳۵۰ میلیون دلار سود برده اند. ببینید، سرمایه گذاری انجام شده، لیکن درآمد نیز اخذ گردیده است. اگر شرکتهای آمریکایی را در نظر بگیریم، آنها جمعاً ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار سرمایه گذاری نموده اند. حجم کلی سرمایه گذاریها ۳ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار میباشد. ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون از آن مبلغ توسط شرکتهای آمریکایی سرمایه گذاری شده است. ولی ۳۵۰ میلیون دلار سود برده اند. اکنون استخراج نفت افزایش خواهد یافت. کل سرمایه گذاری ها را ظرف ۲- ۳ سال در خواهند آورد و از نفت درآمد حاصل خواهند نمود. یعنی مثالی که ذکر کردم، گواه بر آن است که در سایر قراردادها ما چه قدر موفقیتهایی بدست خواهیم آورد.

بطور کلی، بر اساس ۱۹ قرارداد تاکنون منعقده، تقریباً بمیزان ۶۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری باید به آذربایجان وارد شود.

طبیعتاً، با افزایش استخراج نفت، ساخت خط لوله جدید بزرگی جهت انتقال آن به بازارهای جهانی هم لازم است. بدین منظور، ما هنوز چند سال پیش در مورد ساخت خط لوله نفتی باکو- تفلیس- جیهان تصمیم گرفتیم. درست است، این تصمیم با مقاومتهای شدیدی مواجه شد. از طرفی، اقدام آذربایجان به چنین فعالیت بزرگی در دریای خزر و جلب شرکتهای آمریکایی و کشورهای غربی به دریای خزر منجر به نارضایتی همسایگان نسبت به ما می شود. شما باید اینرا بدانید. دوماً، نسبت به این پروژه های ما شبهاتی دارند. گاهاً در روزنامه های آمریکایی هم می نویسند که در دریای خزر نفت زیاد نیست.

دروغ می نویسند، یکی هم این است. فلذا ساخت این خط لوله همچنین مرتبط با این امر میباشد. دلیل دوم هم عبارت از این است که شرکتهای نفتی فعال در آذربایجان در این کار کمی موضع محافظه کارانه یی اتخاذ کرده اند. یعنی، هنوز عجله نکنیم، کمی هم منتظر باشیم تا نفت هر چه بیشتر استخراج شود. ولی ما به این مسایل توجه نکردیم و کارمان را ادامه دادیم. در ماه نوامبر سال گذشته در حاشیه نشست استانبول سازمان امنیت و همکاری اروپا چهار رئیس جمهور- رؤسای جمهور ترکیه، آذربایجان، گرجستان و قزاقستان در خصوص احداث خط لوله باکو- جیهان قرارداد نهایی را به امضا رساندند. پارلمانهای کشورهایمان اینرا مورد تأیید قرار داده است. اکنون ما اقدام به کار عملی نموده ایم.

درست است، باز هم شرکت بین المللی عملیاتی آذربایجان- این اسم به گروه شرکتها تعلق دارد،- قصد ایجاد موانعی به این کار دارند. فلذا امروز اینجانب مراجعه می کنم، منجمله به شرکت "اِکسون" مراجعه می نمایم. زیرا آنها نیز قصد دارند به این مسأله کمی پشت پا بزنند. مراجعه می کنم تا آنها بیاندیشند. فکر کنند که این کار انجام شده لازم است و انجام این کار ضروری است و ما این کار را انجام خواهیم داد.

سابقاً راجع به قیمتهای آن اطلاعات صحیحی ارایه نشده است. می گفتند که گویا برای ساخت این خط لوله ۳ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار هزینه لازم است. این قیمت هم از طرف کنسرسیوم ارایه شده بود. ولی پس از محاسبات انجام شده این رقم به ۲ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار کاهش یافت. ترکیه تعهد کرده است تا طی مدت ساخت این خط لوله هزینه متجاوز از ۲ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار را خودش پرداخت خواهد کرد. یعنی ما همه چیز را حل و فصل کرده ایم.

بدینوسیله می بینید که آذربایجان طی مدت کوتاهی- ظرف مدت شش سال برای استفاده از منابع انرژی دریای خزر کارهای زیادی را به انجام رسانده است. این کار نه تنها بنفع ما، بلکه بنفع شرکتهای آمریکایی و اروپایی نیز هست. اکنون چند تن از شرکتهای ژاپنی به آذربایجان آمده اند.

رویداد تاریخی است که آذربایجان مؤلف باز شدن این میادین غنی نفت و گاز موجود در دریای خزر برای بشر و جهان میباشد. ما این کار را صورت بخشیده ایم. زیرا اکنون در قسمت قزاقستانی دریای خزر هم کارها تحقق یافته است. اطلاع داده اند که میدان نفتی بزرگی را باز نموده اند. در قسمت مخصوص ترکمنستان خزر نیز اقدام به کارهای مختلفی کرده اند. برای مثال، به من گزارش داده اند که در قسمت متعلق به روسیه دریای خزر شرکت "لوک اویل" یک چاه حفر کرده و نتایج خوبی را از آن بدست آورده است. اینها طبیعی است. ما می دانیم که در هر جای دریای خزر،- در بعضی کم و در بعضی زیاد،- این قبیل میادین نفت و گاز وجود دارد. ما به این افتخار می کنیم. ما منتظر نتایج عالی این کار هستیم. قراردادهای امضا شده برای مدت ۳۰ سال است. ولی ما آنها را قبل از موعد اجرا می نماییم.

چند کلمه در مورد اتاق بازرگانی آمریکا- آذربایجان. فکر می کنم، نمایشگاهی که امروز ما در آن حضور یافتیم، اطلاعات خوبی را ارایه می دهد. سپس رهبران اتاق بازرگانی آمریکا- آذربایجان و وزیران ما در اینجا سخنرانی کرده و مثالهای مشخصی را ذکر خواهند نمود. ولی مایلم به این مورد اشاره کنم که طی این سالها روابط اقتصادی آمریکا- آذربایجان خیلی توسعه یافته است. اولاً، در بخش نفتی و ثانیاً، در بخش غیر نفتی. اگر قبلاً شرکتهای آمریکایی به میزان ۱ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار در آذربایجان سرمایه گذاری کرده اند، حتماً ۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار آن به بخش نفتی و ۲۰۰ میلیون دلار آن نیز به بخش غیر نفتی اختصاص یافته است.

اکنون در آذربایجان بالغ بر ۲۰۰ شرکت آمریکایی در زمینه های مختلفی فعالیت می نمایند. بعضی از آنها شرکتها و مؤسسات مشترک آمریکا و آذربایجان میباشد. برخی ها مشغول انجام کارهای بزرگ هستند و بعضی ها نیز کارهای کوچکی انجام می دهند. بعنوان مثال، من در نمایشگاه نگاه کردم و دیدم که در اینجا یک شرکت کارهای ترجمه انجام می دهد و یا مشغول کارهای دیگری است. اینجانب خیلی از اینها را اصلاً نمی شناسم. ولی می بینم که اگر از اینجا یک شرکت می رود در آذربایجان مشغول امور ترجمه می شود، - ولی باید بگویم که در کشورمان هم علاقه مندان به انجام کار ترجمه زیاد هستند، لیکن رقابت وجود دارد. آنها آمدند بازار را گرفتند، برای شهروندان ما سخت خواهد بود،- این امر گواه بر آن است که شرایط سرمایه گذاری در آذربایجان هم اکنون بسیار مساعد است. کتاب ویژه ای در مورد امکانات سرمایه گذاری در آذربایجان منتشر شده است. منظور من از گفتن این موارد این است تا بخش اصلی روابط ما با ایالات متحده آمریکا را مورد اشاره قرار بدهم.

ولی موضوع کنفرانس امروزی مربوط به شرایط جغرافیایی- استراتژیک اروپا، آسیا و آذربایجان در اینجا میباشد. در خصوص این مطالب می توانم بگویم که با وجود مشکلاتی، اکنون ۹ سال است که کشورمان مستقلانه پیشرفت می کند. این امر در دو مرحله انجام می پذیرد. برای مثال، تا سال ۱۹۹۵ اقتصاد آذربایجان بطور سالانه تنزل می کرد. تولیدات صنعتی و کشاورزی و تولیدات ناخالص داخلی حدوداً ۱۰، ۱۵، ۲۰ درصد رکود داشت. در سال ۱۹۹۵ ما موفق به تثبیت اوضاع شدیم. از سال ۱۹۹۶ توسعه اقتصادی آغاز گردیده است. حالا در کشورمان میزان تولیدات ناخالص داخلی، برای مثال در سال جاری حدوداً ۹ درصد و تولیدات صنعتی ۵/۴ درصد افزایش یافته است. تولیدات کشاورزی تقریباً ۸ درصد رشد داشته و سایر رشته ها. دلیل آن چیست؟ دلیل آن عبارت از این است که آذربایجان پس از دستیابی به استقلال دولتی خود و بخصوص، بعد از ایجاد ثبات سیاسی- اجتماعی داخلی، کشورمان بطور جدی پیگیر انجام اصلاحات اقتصادی میباشد. ولی بمنظور انجام اصلاحات اقتصادی میبایستی در آذربایجان روند سازماندهی نظام دولتی را تأمین می کردیم. باید قوانینی را بتصویب می رساندیم. آذربایجان راهی را که در پیش گرفته است، می پیماید. این هم عبارت از آن است که در آذربایجان سازماندهی نظام دولتی قانونمدار، دموکراتیک و لائیک جریان دارد. در قانون اساسی که در سال ۱۹۹۵ مورد تصویب قرار داده ایم، همه این مسایل منعکس گردیده است. طی پنج سال گذشته ما از این راه پیروی می نماییم و منبعد نیز پیروی خواهیم کرد.

قوانین خیلی زیادی تصویب شده است. اولاً، تقسیم قدرت بین قوه مقننه، مجریه و قضائیه تأمین گردیده است. تا سالهای اخیر ما بوسیله مقررات و ضوابط مختلف شوروی کار می کردیم. ولی در سال جاری و و سال گذشته قوانین و ضوابط زیادی را بتصویب رساندیم. اینها هم متضمن روند سازماندهی نظام دولتی، هم حاکمیت قوه قضائیه و هم انجام اصلاحات اقتصادی میباشد.

قرار است در ماه نوامبر انتخابات پارلمانی جدیدی برگزار گردد. آمادگی جدی برای این کار صورت می پذیرد و مایلم متذکر شوم که گاهاً در اینجا اطلاعات مغرضانه ای ارایه می گردد. برای همین مایلم بیان دارم که روند قبل از انتخابات بسیار نرمال است و در شرایط دمکراتیک میباشد. اکنون ۱۵ حزب سیاسی برای شرکت در انتخابات به ثبت رسیده است. آنها امضا جمع می کنند تا جهت حضور در انتخابات اخذ رأی نمایند. برای حوزه های انتخاباتی با یک قیمومیت۸۰۰ کاندیدا ارایه شده است. پس، برای یک جا ۸ نامزد ارایه گردیده است. اکنون ببینید، جهت برگزاری آزاد، راحت و دموکراتیک انتخابات زمینه سازی کامل فراهم شده است.

در آذربایجان شرایط برای آزادی کامل مطبوعات فراهم گردیده است. حقوق بشر حفظ می شود. همه اینها وجود دارد. متأسفانه، در اینجا روزنامه های مختلفی اطلاعات ناصحیحی منتشر می کنند. اینها باعث نگرانی ما می شود. می دانید، در برابر هیچ کسی پاسخگو نیستیم. ما دولت مستقلی هستیم. هیچ کسی ما را مجبور نمی کند تا راه دموکراسی را بپیماییم. از راه دموکراسی و اقتصاد آزاد پیروی نماییم. و هیچ کسی هم نمی تواند ما را به این وادار کند. این راهی است که ما خودمان در پیش گرفته ایم. ما از این راه پیروی می کنیم. لیکن هر کشوری که این راه را می پیماید، دارای ویژگیهای خاص خود میباشد. نمی توان کپی نمای ایالات متحده آمریکا و یا کشورهای گوناگون اروپایی را در هر کشوری مورد اجرا گذاشت. در این راه ما مشکلات و مبهماتی داریم. ولی این راه را می پیمائیم و خواهیم پیمود.

بعنوان مثال، طی شش- هفت ماه اخیر ما سیستم قضائی آذربایجان را تماماً به سطح روز ارتقا و بر اساس اصول دموکراتیک تشکیل دادیم. همه قضات از طریق تست، آزمون دادند و هر کسی که به پیروزی دست یافت، قاضی تعیین گردید. این، اولین بار در تاریخ آذربایجان است. باید همچنین یادآور شوم که برای مثال، موقع آزمون تست بعضی از قضاتی که ۲۰، ۳۰ سال کار کرده بودند، نتوانستند آزمون بدهند و در کنار ماندند. یعنی ما شاهد جنبه بسیار مثبت این مسئله شدیم و قبلاً هم شاهد این بودیم. ولی اکنون بلحاظ نتایج آن، بیشتر می بینیم.

اصلاحات مختلفی در اقتصاد صورت می گیرد. همانطور که مستحضرید، در آذربایجان اصلاحات اقتصادی انجام گرفته است. همه زمینها در اختیار روستائیان قرار گرفته است. برنامه خصوصی سازی اجرا می گردد، ما شاهد نتایج آن نیز هستیم. اقتصاد آزاد برقرار گردیده است. اکنون در آذربایجان ۹۸ درصد تولیدات کشاورزی متعلق به بخش خصوصی میباشد. بدانید که ما در بین جامعه کشورهای همسود در این زمینه در رده های اول قرار داریم. و یا ۹۹ درصد بازرگانی در بخش خصوصی است. تقریباً ۴۰ درصد تولیدات صنعتی مخصوص بخش خصوصی میباشد. همچنین در باربری ها و سایر رشته ها.

ما مرحله خصوصی سازی را طی کرده ایم. اکنون برای طی کردن مرحله دوم، قانونی را به تصویب رسانده ایم. اینجانب طی دستور خود برنامه ای را مورد تأیید قرار داده ام و ما آنرا اجرا می نمائیم. یعنی، در این زمینه نیز ما اقتصاد خود را با اقتصاد کشورهای دارای اقتصاد آزاد همگون می سازیم، با آن همگرایی می کنیم و ورود سرمایه گذاریهای خارجی به آذربایجان را تأمین می نماییم.

ظرف پنج سال گذشته بیش از ۵ میلیارد دلار سرمایه گذاریهای خارجی به آذربایجان وارد آمده است. آذربایجان به لحاظ میزان سرمایه گذاریها برای هر نفر بین کشورهای مشترک المنافع اول است. چرا اینطور است؟ اولاً، بعلت آنکه برای سرمایه گذاری در آذربایجان شرایط فراهم آورده ایم. ثبات، قوانین، مقررات و ضوابط- چنانچه اینها نبود، سرمایه گذاری ها به کشورمان جلب نمی شد. ثانیاً، ما اقتصاد کشور را آزادسازی نموده ایم و راحتی انسانها را فراهم ساخته ایم. ما برای توسعه کارفرمایی کمک می کنیم. در نتیجه همه اینها، هم سرمایه گذاریهای خارجی به آذربایجان سرازیر می شود و هم اینکه تولیدات داخلی هر چه بیشتر توسعه پیدا می کند.

ولی اینها امور داخلی کشور ما- آذربایجان است. در عین حال می دانید که آذربایجان به لحاظ موقعیت جغرافیایی خود نقش فوق العاده ضروری ایفا می نماید. همانطور که بیان داشتم که خدمات آذربایجان برای جهان، از جمله برای ایالات متحده آمریکا- حالا هر کسی این امر را چگونه ارزیابی نماید، خودش می داند،- عبارت از آن است که آذربایجان امکانات دریا و حوزه خزر را باز کرد و به جهانیان نشان داد. اکنون بایستی از آن استفاده نمود. استفاده از منابع غنی نفت و گاز دریای خزر برای کشورهای حاشیه خزر لازم نیست، زیرا نیاز ما چندان زیاد نیست. پس، این برای دنیا لازم است. ما این کار را انجام داده ایم. دوماً، عبارت از آن است که آذربایجان در احیای جاده بزرگ ابریشم موقعیت مهمی را دارا میباشد، هم در موقعیت استراتژیکی قرار دارد و هم اینکه فعالانه در آن حضور می یابد.

همانطور که مطلع هستید، جاده بزرگ ابریشم آثار بزرگی در تاریخ گذاشته است. این امر نه تنها برای توسعه اقتصاد و تأمین مبادلات کالا بین کشورها است، بلکه در عین حال برای نزدیکی تمدن ها بهم دیگر، یعنی جهت نزدیک سازی تمدن شرقی به تمدن غربی میباشد.

این جاده نقش تاریخی خود را ایفا داشته است. سپس، طبیعتاً تبدیل به تاریخ شده است. هم اکنون در همه جا نسبت به احیای این جاده علاقه نشان می دهند. در ژاپن، آسیای میانه، قفقاز و اروپا نیز علاقه می ورزند. بهمین منظور، اتحادیه اروپا برنامه TRACECA را تشکیل داده است. طبعاً، برنامه TRACECA قسمتی از جاده ابریشم، کشورهای قفقاز و آسیای مرکزی و همچنین بالکان- رومانی و بلغارستان را تحت پوشش قرار می دهد.

ولی مسأله احیای تمام اعیار جاده ابریشم برنامه وسیعی است. ما در این مسأله نیز ابتکار نشان داده ایم. در سپتامبر سال ۱۹۹۸ با ابتکار آذربایجان و گرجستان کنفرانس بین المللی در باکو برگزار شد. چنین کنفرانس بین المللی را اولین بار ما سازماندهی نمودیم. نمایندگان عالی مقام از ۳۲ کشور در این کنفرانس شرکت کردند. منجمله، از ژاپن و ایالات متحده آمریکا. صرف نظر از اینکه ایالات متحده آمریکا در امتداد جاده ابریشم قرار واقع نمیباشد، ولی علاقه زیادی بدان دارد. رئیسان جمهور ۹ کشور شخصاً سرپرستی هیأتهای نمایندگی خود را عهده دار بودند. ۱۴ سازمان بین المللی در آن کنفرانس حضور داشت. ما این مسأله را مورد مذاکره قرار دادیم و همگان در این مسأله اتفاق نظر داریم. ما سندی را بتصویب رساندیم و دوازده کشور عضو برنامه TRACECA این سند را امضا کردند. طبیعتاً، این جاده راههای شرق تا غرب را بمیزان قابل توجهی کوتاهتر می سازد، حدوداً دو هزار کیلومتر. ولی موضوع تنها سر کوتاهتر شدن فاصله نیست، همچنین عبارت از آن میباشد که این راه بدل است. چنانچه سابقاً فقط از طریق اقیانوسها و دریاها از مشرق زمین به مغرب زمین حرکت می کردند و یا اینکه از طریق روسیه به غرب می رفتند، هم اکنون از خاک روسیه نیز می توان استفاده کرد، ولی این مسیر جاده قدیم ابریشم نیز قابل استفاده میباشد. در این زمینه ما نقش خود را ایفا نموده، ایفا می نماییم و منبعد نیز ایفا خواهیم داشت.

مایلم چند کلمه در مورد قفقاز، بویژه قفقاز جنوبی به شما اطلاع دهم. قفقاز جنوبی، مخصوصاً آذربایجان دربی است بین شرق و غرب. در عین حال، یک منطقه بسیار پیچیده ای میباشد. اکنون در این منطقه سه کشور مستقلی وجود دارد- گرجستان، آذربایجان، ارمنستان. متأسفانه در همه این کشورها مناقشه جریان دارد. شدیدترین مناقشه- مناقشه ارمنستان و آذربایجان میباشد. زیرا این مناقشه یی است بین دو دولت. در گرجستان مناقشه آبخازی و مناقشه اوستیا جاری است. در صورت رفع این مناقشات، قفقاز جنوبی هم به لحاظ امکانات استراتژیک و هم منابع طبیعی خود می تواند به سرعت پیشرفت کند.

اولاً، روابط اقتصادی کشورهای قفقاز جنوبی قابل توسعه است. ثانیاً، استفاده از جاده ابریشم و توسعه روابط اقتصادی با سایر کشورها خیلی ضروری می شد. ولی ریشه این در مناقشه ارمنستان- آذربایجان است. معتقدم که در صورت پایان یافتن مناقشه ارمنستان- آذربایجان، مناقشه گرجی- آبخاز نیز می تواند حل و فصل گردد. سپس در قفقاز شمالی مناقشه جمهوری چچن هم قابل حل است.

مایلم به توجه شما برسانم که اولین مناقشه در مکان اتحاد شوروی، مناقشه قره باغ کوهستانی است که در سال ۱۹۸۸ آغاز شده است. این مناقشه، بقول معروف، بازتاب زنجیره ای داشته است. سپس در گرجستان مناقشه ماورای آبخازی و اوستیا شروع شده است. سرانجام، مناقشه جمهوری چچن آغاز گردیده است. مناقشه جمهوری چچن نیز، طبیعتاً، موجبات شرایط خیلی پیچیده ای را در قفقاز شمالی فراهم آورده است.

در این منطقه از طرفی بایستی مناقشات حل و فصل شود، از طرف دیگر نیز سراسر قفقاز، از جمله قفقاز جنوبی از این تروریسم، افراطگرایی و تجزیه طلبی متجاوزانه رهایی پیدا کند.

جناب سِستانویچ، بفرمایید. متأسفم که شما در پایان سخنرانی من آمدید. ولی عیب ندارد، بعداً به شما می گویند. چرا که این حوادث، یعنی این عوامل- تروریسم بین المللی، تندرویی و جدایی خواهی متجاوزانه اکنون یکی از خطرناکترین پدیده ها برای جهان است. این پدیده هم در قفقاز جنوبی، هم در قفقاز شمالی- جمهوری چچن نمایان است. هم اکنون در قسمت جنوبی کشورهای آسیای میانه- ازبکستان، قرقیزستان و ترکمنستان ظهور پیدا می کند و خطر بسیار بزرگی میباشد.

آذربایجان مخالف بنیادگرایی اسلامی است. ولی خطرناکتر از آن هم، وهابیت شاخه یی از بنیادگرایی اسلامی است. وهابیت هم از سوی طالبان در افغانستان و بن لادن تروریست معروف سازماندهی می شود و هم اینکه از طرف کشورهای گوناگون مورد حمایتهای مالی قرار می گیرد. دولت بزرگی مانند روسیه چند سال است که در جلوگیری از تروریستها در جمهوری چچن ناکام مانده است. زیرا همان جنبش وهابیت از طریق کانالهای مختلفی در آنجا در انسانها تعصب مذهبی ایجاد کرده است. این خرافه پرستی انسانها را به حالتی درآورده است که خودش را به کشتن می دهد، ولی مصمم به تحقق ایده خود میباشد. اکنون وهابیت تا حدودی به همسایه ما داغستان نیز سرایت می نماید که این هم باعث نگرانی ما است، آن منطقه در قسمت جنوبی روسیه واقع است. مایه نگرانی و ناراحتی ما است که ممکن است، به بعضی از مناطق آذربایجان هم سرایت کند. ما با این مبارزه می کنیم. می دانیم که ایالات متحده آمریکا همیشه بطور جدی با تروریسم بین المللی مبارزه نموده و می نماید. ولی معتقدم که حکومت ایالات متحده آمریکا باید توجه هر چه بیشتری نسبت به منطقه ما داشته باشد.

بطور کلی، در حالی که با حضور شرکتهای بزرگ نفتی و سایر شرکتهای جهانی روند استفاده از منابع حوزه دریای خزر تقویت یافته است، ما سه خط لوله راه اندازی کرده ایم، ببینید در قسمت آذربایجانی دریای خزر چه قدر منابع نفتی وجود دارد. لیکن بعضی از اینها هم در معرض خطر است.

همانطور که اطلاع دارید، ما در سال ۱۹۹۴ حین اقدام به استفاده از منابع دریای خزر تبلیغات قوی علیه ما انجام می گرفت. این هم عبارت از آن بود که تا زمان عدم تعیین وضعیت حقوقی دریای خزر نباید هیچگونه فعالیتی را در دریای خزر انجام داد. ما با این مخالفت کردیم و به این پاسخ دادیم. چطور پاسخ دادیم؟

هنوز در سال ۱۹۷۰، در زمان حکومت شوروی دریای خزر تقسیم به بخشها شده بود. می دانید که قسمت متعلق به ایران دریای خزر زمانی بموجب این خط تقسیم گردیده است. ایران حق عدول از این خط را ندارد. زیرا این خط هنوز در سال ۱۹۲۱ و سپس در سال ۱۹۴۰ بر اساس سند منعقده بین ایران و شوروی، بعنوان مرز اتحاد جماهیر شوروی و ایران محسوب می شد. این مرز همیشه از طرف نیروهای مرزی اتحاد شوروی محافظت شده است. بالاتر از این خط متعلق به اتحاد شوروی و در گذشته مخصوص امپراتوری روسیه بوده است. ولی ما بعنوان آذربایجان،- همانطور که یادآور شدم،- از سال ۱۹۴۹ موقع اقدام به بهره برداری از منابع نفتی دریای خزر، طبیعتاً، حکومت شوروی چنین تصمیم گرفت که دریای خزر تقسیم به قسمتها شود. این قسمت متعلق به آذربایجان است و قسمت دیگری مخصوص ترکمنستان میباشد. آن بخش متعلق به قزاقستان و این قسمت هم مخصوص روسیه است.

ما این اصول را ملاک قرار داده ایم. اصل دیگری نیست و بر اساس این اصول نیز ما کار خودمان را انجام می دهیم. ولی سابقاً روسیه، ترکمنستان و ایران با این اصول مخالفت کرده اند. ما هم کار خود را انجام می دادیم. می دانستیم که رسیدن به توافق بر سر اصل دیگر امکانپذیر نیست. وقتی دیدند که ما مشغول انجام کار خودمان هستیم، قزاقستان و ترکمنستان نیز اقدام به فعالیت در بخشهای متعلق به خود نمودند. حتی موافقت نامه یی بین روسیه و قزاقستان در مورد خط نیمه به امضا رسیده است. این خط نیمه مشخص شده است. خط نیمه بسیار حائز اهمیت میباشد و مرز قسمتهای متعلق به کشورهای حاشیه خزر واقع در آن طرف و این طرف خزر است. ولی اکنون بعضی ها می گویند که باید دریای خزر به پنج بخش متساوی تقسیم گردد و پنج دولت حاشیه خزر هر کدام دارای قسمت یکسان باشند. آیا این امر چطور امکانپذیر می شود؟

تصور کنید، بمنظور ایجاد یک قسمت برای ایران باید طوری تقسیم شود تا این کشور صاحب قسمت ۲۰ درصدی باشد. در آن صورت برای آذربایجان چه می ماند؟ در آن صورت میبایستی آذربایجان یا از قزاقستان و یا از ترکمنستان قسمتی را دریافت نماید. این امر عملی نیست. ولی در هر صورت مسأله را اینگونه مطرح می سازند.

تا دوران اخیر، روسیه چندان موضع صریحی اتخاذ نکرده بود. لیکن طی ۵- ۶ ماه اخیر جناب ولادیمیر پوتین رئیس جمهور جدید روسیه نماینده ویژه خود را در امور دریای خزر منصوب نمود. ویکتور کالیوژنی وزیر نیرو سابق بعنوان نماینده رئیس جمهور روسیه در امور دریای خزر منصوب گردید. وی به تمامی کشورهای حاشیه خزر سفر کرد. به آذربایجان نیز آمد. هم اکنون روسیه موافق تقسیم خزر به این قسمتها میباشد. ولی دو سال قبل موافق نبود. لیکن آنها نتوانستند با ایران به توافق برسند. من هم به آنها گفته ام که شما بروید با ایران به توافق برسید. زیرا اکنون ایران و روسیه همکاری و دوستی تنگاتنگی دارند. باید دوست به دوست کمک کند.

به یک کلام، هم اکنون فعالیتهای ما در دریای خزر تنها عبارت از آن نیست که ما از آنجا بمیزان هنگفت نفت و گاز استخراج خواهیم نمود. مجدداً تکرار می کنم، این عبارت از آن است که ما دریای خزر را برای جهانیان باز کردیم. این نمونه یی که ما ایجاد کردیم، امکانات بزرگی برای استفاده عادلانه کشورهای ساحلی خزر از منابع این دریا فراهم می سازد.

همه اینها باهم- استفاده از جاده ابریشم و بهره برداری مشترک از منابع خزر به اتفاق کشورهای ساحلی و سایر شرکتهای جهانی موجب گشایش مرحله جدیدی در توسعه روابط اقتصادی، علمی و فرهنگی اروپا و آسیا شده است. ما بعنوان آذربایجان احساس غرور می کنیم که در تشکیل این کار ابتکار نشان داده، اقدامات پرجرأتی بعمل آورده و برای پیروی سایر کشورها نیز از این راه الگو نشان داده ایم و منبعد نیز نشان خواهیم داد.

اینجانب مایلم مراتب خوشحالی خود را از این دیدار با شما مجدداً اظهار دارم و اتاق بازرگانی آمریکا- آذربایجان را بعنوان سازمانی که رشد کرده و روی پای خود ایستاده است، می بینم. معتقدم که بمنظور فعالیتهای موفقیت آمیز این اتاق در آینده بایستی کلیه شرکتهای آمریکایی بدان ملحق شوند. ولی بیشتر، شرکتهای بزرگ نفتی فعال در آذربایجان باید به آن اتاق بپیوندند.

ریاست فعلی جناب ماتسکه به این اتاق امیدهای زیادی به من می بخشد. زیرا روابط ما با جناب ماتسکه و شرکت "شِورون" وی همواره حسنه بوده است. وی، فرد بسیار مترقی میباشد. شرکت "شورون" نیز عهده دار استخراج منابع زیادی در قسمت آذربایجانی دریای خزر شده است.

من آرزومندم تا اولاً، بزودی ما از میدان نفتی "آبشِرون" نتیجه بگیریم. دوماً هم آرزو می کنم که شما و سایر شرکتهای نفتی بزرگ در فعالیتهای آتی اتاق بازرگانی آمریکا و آذربایجان هر چه فعالتر حضور داشته باشید و همه گونه مساعدتهایی را ارایه دهید.

از توجه شما سپاسگزارم. برای همه شماها سلامتی و توفیقات روزافزون آرزومندم.

من یک سوغات دارم. این، اثر نقاش پراستعداد آذربایجانی که قسمت قدیمی شهر باکو را تصویر نموده است، میباشد. اینجانب بعنوان رئیس جمهوری آذربایجان این اثر را به اتاق بازرگانی آمریکا- آذربایجان اهدا می نمایم.

متشکرم.