آثار / سیاست خارجی / آذربایجان- اروپا

متن سخنرانی حیدر علی اف رئیس جمهوری آذربایجان در دیدار با اعضای انجمن سیاستهای خارجی و روابط بین الملل - ۴ ژویه سال ۲۰۰۰


جناب سفیر محترم.

خانمها و آقایان ارجمند.

اینجانب صمیمانه به همه شما سلام عرض می کنم و - وین ملاقات با شما- اعضای انجمن سیاستهای خارجی و روابط بین الملل موقع حضور من در اتریش را برای خودم رویداد بسی مهم میدانم.

سپاسگزارم که شما نسبت به دیدار با من اظهار علاقه نموده و امروز در اینجا گرد هم آمده اید. طبیعتاً، این بدلیل علاقه شما به آذربایجان است.

جناب سفیر، از بابت سخنرانی که اینجا ایراد فرمودید از شما تشکر می کنم. شما راجع به آذربایجان اطلاعات جامع ارایه دادید. فلذا قسمتی از سخنانی که قرار بود من بگویم، شما بیان نمودید. ولی من هم حرفی برای گفتن پیدا می کنم. هنوز که سخنان زیادی برای گفتن وجود دارد. بجهت ارایه اطلاعات کاملاً صحیح در مورد آذربایجان و اطلاعاتی که در باره شرح حال اینجانب بیان نمودید، از شما قدردانی می کنم.

خانمها و آقایان محترم.

همانطور که مستحضرید، من به دعوت رئیس جمهور اتریش برای سفر رسمی آمده ام. از بامداد امروز دیدارهایی را انجام می دهم. با جناب رئیس جمهور دیدار و گفتگوهای بسیار مفیدی داشته ایم. ملاقاتهایی با وزیر امور خارجه و مذاکرات خوبی با رئیس پارلمان انجام داده ام. از شهرداری وین بازدید بعمل آورده ام. با صدر اعظم هم به دیدار و گفتگو پرداخته ام. هم اینک نیز در جمع شما هستم. اینجانب اولین بار است که در وین بسر می برم و نخستین بار است که به اتریش سفر کرده ام. فلذا طی این مدت کوتاهی تصورات بزرگی در من ایجاد شده است. البته، از منابع تاریخی راجع به گذشته و فرهنگ اتریش خیلی مطالعه کرده ام. ولی آنچه که دیدم، مرا متحیر می سازد. یعنی منظور از "آنچه که دیدم"، آثار معماری زیبای شهر وین، کاخهای بسیار عالی و آثار زیبای موجود در آن کاخها میباشد. ولی این، گذشته شهر وین و اتریش است. امروز وین و اتریش از گذشته آن هم بهتر است. زیرا اتریش یکی از کشورهای توسعه یافته اروپا میباشد و به دستاوردهای خیلی مهمی رسیده است. برای همین، من این دستاوردها را به همه شما- شهروندان اتریش و ساکنین شهر وین شادباش می گویم.

البته، ارایه اطلاعات لازم به شما ظرف مدت کوتاهی راجع به آذربایجان سخت است. اینجانب فقط به چند مورد اشاره خواهم نمود.

آذربایجان در اوایل قرن ۱۹ در نتیجه جنگ ایران و روسیه به دو قسمت تجزیه شده است. بخش شمالی آذربایجان، خیطه آذربایجان که اکنون ما در آن سکونت داریم به تابعیت امپراطوری روسیه در آمده و بخش جنوبی آن-خطه یی که هم اکنون در ایران قرار دارد به دست امپراطوری ایران افتاده است.

همانطور که در اینجا ذکر شد، در اوایل قرن ۲۰ پس از فروپاشی امپراتوری روسیه، در سال ۱۹۱۸ آذربایجان استقلال دولتی خود را بدست آورده و جمهوری خلق را تأسیس نموده است. ولی این جمهوری، این دولت و این حکومت نتوانست زیاد دوام بیاورد. پس از ۲۳ ماه، زمانی که حکومت شوروی و بولشویکها قدرت خود را در مرکز روسیه تقویت دادند، به سوی قفقاز حرکت کرده و آذربایجان در پایان آوریل سال ۱۹۲۰ استقلال خود را از دست داده و از آن زمان یک جمهوری متفق در قلمروی اتحاد شوروی بوده است. در اواخر سال ۱۹۹۱ هنگام فروپاشی اتحاد شوروی، آذربایجان نیز به استقلال خود دست یافته است. ۹ سال است که ما دولت مستقلی هستیم و موفق شده ایم جایگاه خود را در جامعه جهانی احراز کنیم.

ولی آذربایجان در زمان اتحاد شوروی نیز با مشکلات زیادی مواجه گردیده است. زیرا ارمنستان که در همسایگی آذربایجان قرار دارد،- همانطور که اطلاع دارید، اتحاد شوروی متشکل از ۱۵ جمهوری متحد بود. سه جمهوری از این جمهوری ها، یعنی آذربایجان، گرجستان و ارمنستان در قفقاز جنوبی واقع میباشند. ما باهم دیگر همسایه هستیم،- ارمنستان با هدف تصرف خودمختاری قره باغ کوهستانی سرزمین کهن آذربایجان، هنوز در سال ۱۹۸۸ در دوران حکومت شوروی مناقشه یی را آغاز کرده است. این مناقشه ابتدا به شکل مناقشات مسلحانه گروههای مختلف بوده است.

این مناقشه به قصد تصرف قره باغ کوهستانی از سوی ارمنستان آغاز شده است. در این نقشه که می بینید، منطقه قره باغ کوهستانی به رنگ قرمز تصویر شده است. پس از برقراری حکومت شوروی، در سال ۱۹۲۳ در آذربایجان نظام خودمختاری به قره باغ کوهستانی اعطا شده است. از آن زمان به بعد هم بعنوان منطقه خودمختار جزو آذربایجان بود. تاریخ قره باغ کوهستانی و تاریخ آذربایجان نشان می دهد که سرزمین قره باغ کوهستانی هرگز متعلق به ارمنستان نبوده است. لیکن در آن زمان- در سال ۱۹۲۳ حین اعطای وضعیت خودمختاری به قره باغ کوهستانی تعداد ارامنه مقیم این منطقه نسبت به آذربایجانی ها بیشتر بود. برای همین، این وضعیت خودمختاری اعطا گردیده است. طی ۷۰ سال اخیر نیز وضعیت به این شکل بوده است. یعنی موقع آغاز مناقشه در قره باغ کوهستانی جمعاً ۱۷۰ هزار اهالی در آن زندگی می کرد. ۷۰ درصد آن را ارمنی ها و ۳۰ درصد را هم آذربایجانی ها تشکیل می دادند. ارمنستان بر این باور است که، "قره باغ کوهستانی سرزمین ارمنستان است، برای همین بایستی آنرا به ارمنستان ملحق کرد".

شما از نقشه می بینید که، این اراضی به رنگ قرمز در مرکز آذربایجان قرار دارد. نباید آنرا متعلق به ارمنستان دانست و طبیعتاً، نباید به ارمنستان ملحق نیز کرد.

وقتی که این مناقشه شروع شد، اتحاد شوروی یک دولت مقتدری بود و طبعاً، توان رفع مناقشات موجود در داخل خود را داشت. ولی متأسفانه، در سال ۱۹۸۸ مقامات و حکومت اتحاد شوروی و شخص میخائیل قورباچوف در این مسأله موضع صحیحی اتخاذ نکرده اند.

یعنی به جای جلوگیری از این مناقشه،- مسلماً، میبایست اقدامات مقتضی صورت بگیرد تا این مناقشه تبدیل به جنگ و نبرد مسلحانه نگردد،- موضع بسیار نامشخصی را اتخاذ نموده، گاهاً بی طرف بوده، گاهاً از ارمنستان حمایت کرده و گاهاً نیز خواسته است تا ارمنستان و آذربایجان خودشان باهم به گفتگو بنشینند.

در یک چنین شرایطی، پارلمان ارمنستان هنوز در سال ۱۹۸۸ مصوبه ای را در مورد الحاق قره باغ کوهستانی به ارمنستان رأی تصویب کرده است. البته، این تصمیم پارلمان مغایر با قانون اساسی و سایر قوانین اتحاد شوروی بود. در صورت جلوگیری از اینها، چندان خونریزی نمی شد و جنگ هم اتفاق نمی افتاد. متأسفانه، از این حوادث جلوگیری بعمل نیامده است. بدین ترتیب، این پدیده، از مناقشه کوچکی به جنگ بزرگ تبدیل گشته است.

در سال ۱۹۹۰ اراضی قره باغ کوهستانی با حمایت نیروهای مسلح ارمنستان تماماً اشغال شده است. همه آذربایجانی های مقیم آن منطقه از قره باغ کوهستانی رانده شده اند و قره باغ کوهستانی کاملاً از تابعیت آذربایجان خارج شده است. سپس جنگ و نبردها آغاز شده، هر دو طرف متحمل تلفاتی شده اند و سرانجام، در سال ۱۹۹۱ حین فروپاشی اتحاد شوروی پس از دستیابی ارمنستان و آذربایجان به استقلال خود این جنگ هر چه بیشتر شدت یافته و علناً نه تنها مسأله قره باغ کوهستانی ایجاد شده، بلکه تبدیل به مناقشه و جنگ بین ارمنستان و آذربایجان گردیده است.

در دوران بعدی بدلایلی،- این دلایل عبارت از آن است که متأسفانه، آذربایجان بهنگام دستیابی به استقلال خود با دومین مشکل بزرگی مواجه شد. این هم فقدان ثبات سیاسی- اجتماعی در داخل آذربایجان بود.

در آن موقع برخی نیروها و گروههای مسلح در آذربایجان ضمن حراست از سرزمینهای آذربایجان از حملات ارتش ارمنستان، هر چه بیشتر مسلح شده بودند و سپس بعضی از نیروها- هم نیروهای سیاسی و هم نیروهای مسلح گوناگون در راستای مبارزه بر سر قدرت در آذربایجان تلاش می کردند. این مبارزه بر سر قدرت، ثبات داخلی در کشور را بر هم زده بود.

حکومت در آذربایجان در سال ۱۹۹۰، هنوز در زمان شوروی یک بار عوض شده، در سال ۱۹۹۲ مجدداً عوض گردیده و در ماه ژوئن سال ۱۹۹۳، هفت سال پیش از یک سو، در حالی که ارمنستان سرزمینهای آذربایجان را اشغال نموده و در آذربایجان جنگ داخلی آغاز شده بود،- نیروهای مسلح ارمنستان نیز طبیعتاً از همه این عوامل بسیار ماهرانه استفاده کرده اند و با پیشروی از محدوده های قره باغ کوهستانی، نواحی اطراف آن را که تماما آذری نشین بودند و آنها هیچ ارتباطی با قره باغ کوهستانی ندارند،- اقدام به اشغال همان مناطق و اراضی نموده اند.

در این مقطع زمانی یک صفحه فجیعی دیگری نیز در تاریخ آذربایجان وجود دارد. این هم حوادث ژانویه ۱۹۹۰ میباشد. شاید هم شما از این اطلاع دارید، ولی این حادثه بسیار وحشتناکی است. این هم عبارت از آن است که بعلت عدم اتخاذ موضع عادلانه در مناقشه ارمنستان- آذربایجان حکومت شوروی و مقامات آن در سالهای ۱۹۸۸ و ۱۹۸۹ و بی عدالتی نسبت به آذربایجان و نتیجتاً، اشغال قره باغ کوهستانی و برخی مناطق حومه آن از سوی ارتش ارمنستان، در آذربایجان مردم و توده هاو علیه رژیم کمونیستی و حکومت شوروی بپا خواسته و انسانها به میدانها و خیابانها ریخته شده بودند. انسانها مراتب اعتراض خود را به حکومت شوروی- هم مرکزی- در مسکو و هم حکومت آذربایجان شوروی اعلام داشته و خواستار استعفای آنان شده بودند. در یک چنین شرایطی، حکومت شوروی، دفتر سیاسی حزب و قورباچوف بعنوان رییس آن باز هم مرتکب جنایت بزرگی شده است. آن جنایت عبارت از این است که برای جلوگیری از توده های مردمی در آذربایجان ظرف یک شب یگانهای بزرگ ارتشی به باکو گسیل داده شده است.

همچنین اضافه کنم که،- همانطور که در اینجا گفته شد، از شرح حال من مطلع هستید که،- اینجانب بعنوان دبیر اول حزب کمونیست ۱۴ سال رهبری آذربایجان را بر عهده داشته ام. من خوب می دانم که در اراضی آذربایجان یگانهای نظامی بزرگی مستقر بود. با وجود این، حکومت شوروی، دفتر سیاسی و شخص قورباچوف از سایر مناطق شوروی یگانهای نظامی وسیعی را به باکو گسیل داده اند. ببینید، این عملیات برای آنها چه قدر ضروری بوده است که مارشال یازوف وزیر دفاع ، باکاتین وزیر کشور، معاون اول وزیر امنیت دولتی و خیلی از ژنرالهای دیگر کشور بهمراه این واحدهای ارتشی شبانه، بدون هیچ اطلاعی وارد شهر باکو شده اند، در خیابانهای باکو تیرباران شده و اهالی غیر نظامی بقتل رسیده است. چنین مواردی هم اتفاق افتاده است که برای مثال، افرادی که در منزل خود نشسته از هیچ چیزی خبر نداشته، از این گلوله های شلیک شده که از پنجره به داخل خانه اصابت کرده - در منزل خود کشته شده اند. در آن شب ۱۳۵ نفر کشته شده و بالغ بر ۷۰۰ نفر مجروه گردیده است. همه این افراد هم غیر نظامیان و کسانی هستند که هیچ کار بدی انجام نداده بودند، بلکه فقط در آن هنگام در خیابانها بوده اند.

طبعاً، این جنایت بزرگ موجب نارضایتی هر چه بیشتری در آذربایجان نسبت به حکومت شوروی و رژیم کمونیستی شده است. در آن موقع رهبر حزب کمونیست آذربایجان با هواپیماهای نظامی روسیه و اتحاد شوروی به مسکو فرار کرده است. چرا که مردم نسبت به وی خیلی خشمگین بود. بدینوسیله، در ژانویه ۱۹۹۰ حکومت عوض شده است.

ولی اوضاع داخلی در آذربایجان هنوز تثبیت نشده بود. دلیل آن، مجدداً تکرار می کنم، از سویی، بی عدالتی نسبت به آذربایجان و اشغال قسمتی از سرزمینهای آذربایجان توسط ارتش ارمنستان و از دیگر سو، استفاده نیروهای مختلف در داخل آذربایجان از این آشوب و مبارزه آنان بر سر قدرت بود. در نتیجه، در فوریه ۱۹۹۲ در آذربایجان حکومت مجدداً عوض شده است.

یعنی، فردی که در آن زمان رهبر حزب کمونیست آذربایجان بوده و بهنگام فروپاشی اتحاد شوروی بعنوان رئیس جمهور اعلام شده بود و نیز عده دیگری، باز هم از کار برکنار گردیده و به مسکو فرار کرده بودند.

طی سه- چهار ماه در آذربایجان بی حاکمیتی حکمفرما بوده است. سپس در ماه ژوئن سال ۱۹۹۲ انتخابات برگزار شد و نمایندگان جبهه خلق که از متن توده های مردمی آمده بودند، در این انتخابات پیروز گشته و رئیس جمهور را برگزیده اند. ولی بین این افراد نیز وحدتت اتحاد نبوده، مجدداً جنگ قدرت به جریان افتاده و ارتش ارمنستان با سوء استفاده از این حوادث، هر چه بیشتر پیشروی کرده اند. در نتیجه، در ژوئن سال ۱۹۹۳ در آذربایجان جنگ داخلی آغاز شده است. نیروهای مسلح ارمنستان با استفاده از این فرصت، موفق به اشغال هر چه بیشتر سرزمینهای آذربایجان گردیده است. بر اثر این، مناطقی در حومه قره باغ کوهستانی که در آن نقشه به رنگ سبز تصویر شده است، از طرف ارتش ارمنستان اشغال گردیده است. این مناطق مجموعاً ۲۰ درصد از سرزمینهای آذربایجان را تشکیل می دهد، از این اراضی بیش از یک میلیون آذربایجانی با توسل به زور رانده شده اند و این جنگ ادامه پیدا کرده است.

در سال ۱۹۹۳ وقتی که در آذربایجان جنگ داخلی اتفاق افتاده، مردم از من به باکو دعوت کرد. شرح حال اینجانب را در اینجا بیان داشتند. ولی مایلم دو مورد را یادآور شوم، بدلیل اینکه در سال ۱۹۹۰ حکومت شوروی و دفتر سیاسی، یگانهای نظامی به آذربایجان گسیل داد، من که در مسکو سکونت داشتم از حزب کمونیستی کناره گیری کرده و از آن امتناع ورزیده ام. سپس مدتی در مسکو زیسته و به آذربایجان مراجعت کرده ام. لیکن مقامات اتحاد شوروی در مسکو و رهبر حزب کمونیست آذربایجان فرصت ندادند تا من در باکو زندگی کنم. فلذا من به جمهوری خودمختار نخجوان که در این نقشه می بینید، آن هم جزو سرزمین آذربایجان است، ولی از لحاظ اراضی بوسیله اراضی ارمنستان از اراضی اصلی آذربایجان جدا افتاده است، رفتم. این هم نتیجه بی عدالتی است که در سال ۱۹۲۰ صورت گرفته است. یعنی، در آن زمان حکومت شوروی نقشه را به این شکل ترسیم نموده است،

من در آنجا متولد شده و سه سال در آنجا زندگی کرده ام. نخجوان در محاصره و در شرایط وخیمی بود، ولی ناگزیر به زندگی شدم.

در سال ۱۹۹۳ مردم، اینجانب را فرا خواند. من به باکو آمدم. میبایستی هم اوضاع داخلی را به حالت عادی برگرداند و هم از سرزمینها حراست نمود. جنگ شدیدی جریان داشت. عادی سازی اوضاع داخلی خیلی آسان نشد. زیرا در ماه اکتبر سال ۱۹۹۴ مجدداً بعضی از نیروهای مسلح تلاش کردند در آذربایجان دست به کودتا بزنند. ولی ما از این جلوگیری بعمل آوردیم. این دفعه مردم بپا خواست و از رئیس جمهور و دولت حمایت نمود. شش ماه بعد هم، نیروهای مسلح بزرگ خواستند با مشارکت و حمایت سرویسهای ویژه برخی دولتها کودتا و رئیس جمهوری آذربایجان را ترور کنند. از این هم جلوگیری گردید. بدین ترتیب، بعد از سال ۱۹۹۵ ایجاد ثبات داخلی در آذربایجان امکانپذیر شد.

طبیعتاً، در یک چنین شرایطی- همانطور که بیان داشتم، آذربایجان همان سرزمینها را از دست داده بود،- ولی در ماه می سال ۱۹۹۴ ما با ارمنستان به مذاکرات پرداختیم و تصمیم گرفتیم تا، جنگ متوقف شود. پیمان آتش بس امضا کردیم. با این هدف که مسأله را نه از طریق جنگ، بلکه از راه صلح حل و فصل نماییم. اکنون شش سال است که جنگ و نبردها جریان ندارد. لیکن هنوز هم موفق به صلح نشده ایم.

گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا که در سال ۱۹۹۲ توسط این سازمان تأسیس گردیده است، پیگیر این مسأله میباشد. اکنون روسیه، ایالات متحده آمریکا و فرانسه عهده دار ریاست مشترک گروه مینسک هستند. رؤسای مشترک بوسیله نمایندگان خود در این سالها کارهای زیادی انجام داده، به منطقه سفر کرده، مذاکراتی ترتیب داده، با موضع طرف ارمنستان و آذربایجان آشنا شده و تا حدودی به صلح دست یافته اند. ولی حل مسأله امکانپذیر نشده است. زیرا، از آنجایی که ارمنستان ۲۰ درصد از سرزمینهای آذربایجان را اشغال نموده است، موضع غیر سازنده یی اتخاذ می نماید،- از برتری خود استفاده می کند که، "من این سرزمینها را اشغال کرده ام و بایستی خواست ما تأمین گردد". خواست آنها هم عبارت از این است که ارمنستان خواهان اعطای نظام استقلال به قره باغ کوهستانی میباشد.

این مسأله در نشست بوداپست سازمان امنیت و همکاری اروپا در سال ۱۹۹۴و نیز در نشست لیسبن سازمان امنیت و همکاری اروپا در سال ۱۹۹۶ مورد مذاکره قرار گرفته است. در آن موقع برخی گزینه ها جهت حل مسالمت آمیز مسأله مطرح گردیده است. ما بعضی از آن گزینه ها را پذیرفتیم، ولی ارمنستان نپذیرفت. چنانچه در سال ۱۹۹۷ یکی از آن گزینه ها پذیرفته می شد، در آن صورت ما واقعاً به صلح دست می یافتیم و بتدریج موفق به عادی سازی اوضاع می شدیم. لیکن ارمنستان آن گزینه ها را نپذیرفت. همانطور که مطلع هستید، در آغاز سال ۱۹۹۸، در ماه فوریه در ارمنستان تغیر حکومت صورت گرفت. لِووُن تِر- پِتروسیان رئیس جمهور سابق بعلت اختلاف نظر در همین مسأله استعفا کرد. بعد از آن، روند انتخابات ریاست جمهوری جدید در ارمنستان به جریان افتاد. برای همین، سال ۱۹۹۸ می توان گفت برای ما از دست رفت و ما نتوانستیم هیچ کاری انجام دهیم. گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا نیز هر بار به ما میگفت که شما منتظر باشید تا، پس از انتخاب رئیس جمهور جدیدی در ارمنستان شرایط معینی فراهم گردد.

از اینکه در سال ۱۹۹۹ هیچ نتیجه ای حاصل نشد، گفتگوهای مستقیم روبرت کوچاریان رئیس جمهور ارمنستان و من بعنوان رئیس جمهوری آذربایجان آغاز شد. ما این مذاکرات را در ماه آوریل در واشنگتن شروع کرده ایم. سپس چند بار- دو بار در ژنو، یک بار در یالت، یک بار نیز در مرز ارمنستان و آذربایجان، در منطقه نخجوان دیدار و گفتگو کردیم. در جریان این مذاکرات، می توان گفت، ما تا حدودی موفق به پیشروی هایی شدیم و دلیل این هم عبارت از آن بود که هر دو طرف، هم رئیس جمهور ارمنستان و هم رئیس جمهوری آذربایجان با تن دادن به مصالحاتی در این مسئله موافقت کردند. این مصالحات، البته هم برای ارمنستان، ولی برای آذربایجان بمراتب سختتر و دشوارتر است. ولی ما توانستیم به چنین تصمیمی دست یابیم.

همانطور که مستحضرید، در ماه اکتبر سال ۱۹۹۹ در پارلمان ارمنستان حادثه تروریستی اتفاق افتاد. رئیس پارلمان، نخست وزیر و چند تن از نمایندگان مجلس در ساختمان پارلمان به قتل رسیدند و گلوله باران شدند و اوضاع داخلی در ارمنستان به تشنج گروید. طبیعتاً، در یک چنین شرایطی ما نمی توانستیم به مذاکرات ادامه دهیم.

در نشست استانبول سازمان امنیت و همکاری اروپا ما برای از سر گیری مجدد این گفتگوها سعی کردیم. بیل کلینتون رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، ژاک شیراک رئیس جمهور فرانسه و رئیس جمهور روسیه در این نشست حضور داشتند. ولی رئیس جمهور روسیه رفت و ما در آنجا با وی دیدار نکردیم. هم روبرت کوچاریان رئیس جمهور ارمنستان و هم اینجانب با دو رئیس جمهور و وزیر امور خارجه روسیه ملاقات نمودیم و آنها حمایتهای خود را از توافق انعطاف پذیری که ما در زمینه این مناقشه حاصل کرده بودیم، اعلام داشتند. ولی بعد از آن، زمان گذشت و ما باز هم به هیچ گونه نتیجه یی دست نیافته ایم.

بدین ترتیب، مناقشه تاکنون حل و فصل نشده است. تمامیت ارضی آذربایجان نقض گردیده است. ۲۰ درصد از سرزمینهای آذربایجان تحت اشغال نیروهای مسلح ارمنستان قرار دارد. بیش از یک میلیون آذربایجانی که از سرزمینهای اشغالی با توسل به زور رانده شده اند، در مناطق مختلف کشورمان که در این نقشه با نقطه اشاره شده است، در چادرها بسر می برند. چرا که ما جای دیگری برای اسکان این آوارگان نداریم. ساختمانهای مدارس و کودکستان ها را تخلیه نموده آنها را جابجا کرده ایم. خیلی از آنها را در قطارها و آسایشگاهها اسکان داده ایم. ولی اینها نیز کفایت نمی کند. اکثر پناهندگان در چادرها زندگی می کنند.

تصور کنید، برای مثال، شش- هفت سال است که انسانها در چادرها بسر می برند. نمایندگان خارجی که از آن اماکن دیدن بعمل می آورند، شاهد یک صحنه بسیار اسف انگیزی می شوند و موقع مراجعت حتی اشک چشم می ریزند. زیرا، واقعاً، شاید هم در جهان نمی توان یک چنین منظره وخیمی را مشاهده کرد. بعنوان مثال، در آنجا یک کودک پنج ساله غیر از چادر چیز دیگری ندیده، منزل ندیده، روستا ندیده، شهر ندیده، بلکه زیر چادر زندگی می کند. ما در یک چنین شرایط تحمل ناپذیری قرار داریم.

ما خواهان این هستیم که مسأله از راه صلح حل و فصل گردد. ما طرفدار آغاز مجدد جنگ نیستیم و من امروز در برابر شما این مطلب را اعلام می دارم. ولی بایستی طرف ارمنستان نیز در این باره موضع سازنده یی اتاخاذ نماید تا، حل صلح آمیز مسئله امکانپذیر باشد. با بیان این مراتب به شما، اینجانب در عین حال مایلم اظهار خوشبینی کنم. برای ما هر چه قدر سخت هم باشد، فکر می کنم، ما موفق به حل مصالحت آمیز مسأله خواهیم گردید. ولی معتقدم که دیدارهای مستقیم دو رئیس جمهور- رؤسای جمهور ارمنستان و آذربایجان باید همچنان تداوم یابد. در عین حال، سازمان امنیت و همکاری اروپا باید فعالیت های خود را افزایش دهد و خود سازمان امنیت و همکاری اروپا میبایستی فعالیت خود را تقویت نماید.

همانطور که مطلع هستید، در سال جاری ریاست سازمان امنیت و همکاری اروپا را کشور اتریش بر عهده دارد. فلذا امروز من در مذاکرات خود پیرامون این مسأله اطلاعات مفصلی و پیشنهادات خود را ارایه دادم. وزیر امور خارجه اتریش هم اکنون عهده دار ریاست سازمان امنیت و همکاری اروپا میباشد. شانزدهم و هفدهم ماه جاری وی به منطقه سفر خواهد کرد و به مذاکرتی در ارمنستان و در آذربایجان خواهد پرداخت. ما امید به این داریم،- ببینیم تا این مذاکرات چه نتایجی را بهمراه خواهد داشت.

به هر حال، ما امیدهای زیادی نسبت به سازمان امنیت و همکاری اروپا و گروه مینسک آن داریم. رهبری گروه مینسک را سه دولت بزرگ- ایالات متحده آمریکا، روسیه و فرانسه بر عهده دارند. چنانچه این دولتها همگی به اتفاق نظر برسند و از نفوذ جهانی خود استفاده نمایند، البته حل این مناقشه امکانپذیر است.

مایلم راجع به آذربایجان اطلاعات دیگری نیز ارایه دهم. آذربایجان از سال ۱۹۹۱، از زمان دستیابی به استقلال خود راه دموکراسی را در پیش گرفته است. در آذربایجان سازماندهی نظام دولتی دموکراتیک، قانونمدار و لائیک جریان دارد. درست است، اطلاعاتی که هم اینک در اخیتار شما قرار دادم- بر هم خوردن ثبات داخلی، اقدام به کودتا و تغییر مکرر حکومت در آذربایجان، مسلماً، مانع از اجرای این روند در سطح لازم شده است. ولی در سال ۱۹۹۵ پس از اینکه ما ثبات سیاسی- اجتماعی داخلی را تأمین نمودیم، اولین قانون اساسی دموکراتیک آذربایجان را به تصویب رساندیم، انتخابات مجلس و در سال ۱۹۹۸ انتخابات ریاست جمهوری که ابتدا در سال ۱۹۹۳ برگزار شده بود، بعداً در سال ۱۹۹۸ برگزار نمودیم. کلیه مراجع دموکراتیک در کشورمان نهادینه شده اند. آزادی مطبوعات، آزادی بیان، آزادی اعتقادات- فعالیت همه کاملاً تأمین شده است. هم در قانون اساسی آمده و هم اینکه عملاً مورد اجرا گذارده می شود. ما راه اقتصاد آزاد را می پیماییم و اصلاحات اقتصادی را انجام می دهیم.

برای مثال، ما زمینها را دو سال پیش خصوصی سازی نموده به روستائیان واگذار کرده ایم. اکنون ما در کشاورزی مالکیت دولتی نداریم، کالخوزها و ساوخوزها (مؤسسات واحد کشاورزی دوران شوروی) وجود ندارد و روستاییان زمینهای خود را دریافت نموده و خودشان استفاده می کنند. و ما شاهد نتایج مثبت این امر هستیم.

در سایر رشته های اقتصاد نیز برنامه خصوصی سازی اجرا می گردد. خیلی از رشته ها خصوصی سازی شده است. بعنوان مثال، بخش بازرگانی ۹۸ درصد خصوصی سازی شده، و یا می توان گفت، ۹۸ درصد کشاورزی در دست بخش خصوصی قرار دارد، ۳۵ درصد صنایع در اختیار بخش خصوصی است، تقریباً ۷۰ درصد ترابری متعلق به بخش خصوصی است و خیلی از سایر رشته های خدمات و زیر ساختاری در اختیار بخش خصوصی میباشد. یعنی ما با استفاده از ارزشهای اروپایی و تجارب کشورهای توسعه یافته اقتصادی جهانی، اقتصاد کشورمان را توسعه می بخشیم.

از سال ۱۹۹۰ به بعد آذربایجان هم دچار بحران سیاسی و هم بحران اقتصادی شده است. بحران اقتصادی هم عبارت از آن بوده است که همه ساله آذربایجان افول اقتصادی داشته است. هر سال بخش صنعتی، تولیدات کشاورزی و تولیدات ناخالص داخلی حدوداً ۲۰- ۲۵ درصد کاهش یافته است. تورم به بالاترین حد خود رسیده است. ما در سال ۱۹۹۵ از این پدیده ها جلوگیری نمودیم، یعنی ثبات ایجاد کردیم. تورم را کاملاً از بین بردیم و از تنزل اقتصادی جلوگیری بعمل آوردیم. از سال ۱۹۹۶ اقتصاد کشورمان توسعه پیدا می کند. تولیدات ناخالص داخلی بطور متوسط ۴-۵-۶ درصد افزایش می یابد. بطور مثال، در سال گذشته ۷ درصد رشد داشته است. در نیمه اول سال جاری نیز تقریباً ۷ درصد افزایش یافته، تولیدات کشاورزی حدوداً ۳ درصد رشد می یابد، تولیدات صنعتی حدوداً ۳ درصد افزایش دارد و در تمامی بخشهای دیگری نیز توسعه مشاهده می شود. بودجه دولتی کاملاً اجرا می شود.

همانطوری که اطلاع دارید، در خیلی از کشورهای همسود بعلت عدم اجرای بودجه حقوق دست مزد مردم ماهها پرداخت نمی گردد و یا حق بازنشستگی داده نمی شود. ما از اینها جلوگیری بعمل آورده ایم، هم حقوق دست مزد و هم حق بازنشستگی- همه پرداخت می شود. اینها از طرفی، نتیجه اصلاحات اقتصادی ما است و از طرف دیگری نیز نتیجه جذب سرمایه گذاریهای خارجی به آذرابیجان میباشد.

در اینجا سفیر محترم بیان داشت که آذربایجان دارای منابع طبیعی غنی میباشد. هم زمین حاصل خیز، امکانات بالقوه کشاورزی غنی، پتانسیل بزرگ صنعتی و منابع بسیار غنی زیر زمینی- نفت، گاز و سایر منابع زیر زمینی دارد.

می دانید که، آذربایجان قدیمترین کشور نفت خیز است. هنوز در سال ۱۸۴۸ در آذربایجان برای نخستین بار در جهان بشیوه صنعتی نفت استخراج شده است. برای مثال، استخراج صنعتی نفت در ایالات متحده آمریکا تقریباً شش سال پس از باکو- آذربایجان صورت گرفته است. در آن زمان شرکتهای اروپایی به آذربایجان آمده اند و در اینجا خدمات زیادی را برای توسعه صنعت نفت انجام داده اند. سپس کل صنعت نفتی آذربایجان بدست دولت شوروی افتاده و در خدمت دولت بوده است.

اکنون ما پس از دستیابی به استقلال کشورمان، همه اینها متعلق به دولت مستقل آذربایجان میباشد. برای همین، ما خودمان مسایل کشورمان را حل و فصل می نمائیم و بمنظور استفاده ثمربخش از منابع غنی نفت و گاز و برای توسعه اقتصاد کشور از شرکتهای خارجی نفتی، یعنی شرکتهای صاحب فن آوریها و تکنولوژی مدرن و امکانات مالی مناسب، به آذربایجان دعوت نمودیم. برای اولین بار در ماه سپتامبر سال ۱۹۹۴ قرارداد بزرگی امضا شد. ۱۱ شرکت اروپایی و آمریکایی ضمن ایجاد کنسرسیوم مشترکی قراردادی را با شرکت دولتی نفت آذربایجان قراردادی را به امضا رساندند. بر اساس این قرارداد، بایستی بمیزان ۸ میلیارد دلار سرمایه گذاری شود و ۶۰ میلیون تن نفت، بلکه بیشتر از آن نیز استخراج گردد.

می توانم بگویم که، این قرارداد اجرا می گردد. ما بمنظور انتقال نفت حاصله به بازارهای جهانی، دو خط لوله نفتی احداث نموده ایم: یکی خط لوله باکو- نووروسییسک، یعنی به بندر نووروسییسک واقع در دریای سیاه روسیه، دیگری خط لوله باکو- سوپسا، یعنی به بندری دریای سیاه گرجستان. نفت حاصله از طریق این دو خط لوله به بازارهای جهانی صادر می شود. ولی در آذربایجان نفت هنگفتی پیش بینی می شود. اولین قرارداد در سال ۱۹۹۴ به امضا رسیده است. بعد از آن، ۱۹ قرارداد امضا گردیده است. ما به اتفاق ۳۲ شرکت نفتی بزرگ متعلق به ۱۴ کشور فعالیتهای مشترکی انجام می دهیم و هر قرارداد منعقده دارای چشم اندازهای خود میباشد. بر اساس همه این قراردادها، قرار است ظرف مدت ۳۰ سال مجموعاً ۶۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری به آذربایجان سرازیر شود. استخراج نفت، مسلماً، نه ۶۰ میلیون تن، بلکه به ۱۰۰- ۲۰۰ میلیون تن ارتقا خواهد یافت.

فلذا ما چند سال است که فعالیتهایی را در زمینه خط لوله بزرگ صادرات نفتی انجام می دهیم. این خط لوله از باکو تا گرجستان- تفلیس، از گرجستان تا ترکیه- بندر جیهان ترکیه واقع در دریای مدیترانه ترکیه خواهد رسید. این تقریباً ۲ هزار کیلومتر راه است. بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر آن از خاک ترکیه میگذرد، ۴۰۰- ۵۰۰ کیلومتر در خاک آذربایجان و مابقی از اراضی گرجستان میگذرد.

بعضی ها طرفدار پروژه خط لوله نفتی صادرات اصلی باکو- تفلیس- جیهان بودند و برخی دیگر طرفدار آن نبودند.

سرانجام، در ماه نوامبر سال گذشته ما این قرارداد را در استانبول به امضا رساندیم. یعنی، رؤسای جمهور ترکیه، آذربایجان، گرجستان و قزاقستان این قرارداد را امضا کردند. جناب بیل کلینتون رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا نیز بعنوان ضامن اجرای این قرارداد بهمراه ما آن قرارداد را امضا نمود. سپس، طبیعتاً، میبایستی این قرارداد از سوی مجالس این کشورها مورد تأیید قرار میگرفت. اکنون پارلمانهای کشورهای آذربایجان، گرجستان و ترکیه این قرارداد را به تصویب رسانده اند. حالا کنسرسیوم اقدام به کار عملی می نماید و با هدف ساخت این خط لوله کنسرسیوم جدیدی- کنسرسیوم احداث خط لوله تأسیس خواهد گردید و تقریباً به ارزش ۲ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار باید در این کار سرمایه گذاری شود. ظرف سه- چهار سال میبایستی این خط لوله نیز راه اندازی گردد.

اکنون ما بعلاوه نفت، منابع بزرگ گاز نیز کشف کرده ایم. در زمان گذشته هم در آذربایجان گاز حاصل می شد و کشورمان گاز خود را تأمین می کرد. ولی آن میادن گازی فرسوده شده اند. ما یک قرارداد دیگری با چند شرکت- "بی- پی"، "آموکو"، "اِستات اؤیل" و سایر شرکتها منعقد ساخته ایم. این دومین قرارداد میباشد و مربوط به میدان "شاه دنیز" در دریای خزر است. ما اسم آنرا "شاه دنیز" گذاشته ایم. این فقط یک چیز سمبولیک است. ما در آنجا میادین بزرگ گازی آشکار ساخته ایم. در آنجا حداقل یک تریلیون متر مکعب و شاید هم بیشتر ذخایر گاز وجود دارد. منابع گاز زیاد است. پیش بینی می شود تا در سایر جاها هر چه بیشتر گاز استخراج گردد. برای همین، اکنون ما گفتگوهایی راجع به صدور گاز به بازارهای جهانی انجام می دهیم و در صدد انجام اقدامات لازم هستیم.

بدین ترتیب، ما در این منابع غنی نفت و گاز آذربایجان کارهای بزرگی را با مشارکت جامعه جهانی، یعنی شرکتهای بزرگ دنیا بعمل آورده ایم و این کارها دارای آینده خوبی است. لیکن هم اکنون به سایر بخشهای آذربایجان نیز سرمایه گذاریهای خارجی سرازیر می شود و اظهار علاقه می شود. اکنون مرحله دوم برنامه خصوصی سازی آذربایجان آغاز می گردد. مؤسسات صنعتی بزرگ نیز خصوصی سازی خواهد شد. ما آرزو می کنیم و در قوانین مصوب ما هم این امر ثبت شده است که، هر شهروند خارجی و شرکت خارجی می تواند در خصوصی سازی در آذربایجان مشارکت نماید و با انجام سرمایه گذاریهای لازم، فعالیت کند. ما قوانین زیادی را جهت جذب سرمایه های خارجی به آذربایجان به تصویب رسانده ایم و همان قوانین موجبات سرمایه گذاری و اخذ سود سرمایه گذاران خارجی در آذربایجان را فراهم می سازد.

ما می دانیم که، فعالیت سرمایه گذار خارجی، بویژه سرمایه داران بزرگ اروپایی و آمریکایی در کشوری، مخصوصاً در کشورهای جزو شوروی سابق مستلزم وجود برخی شرایط است. یکی از آنها ثبات سیاسی- اجتماعی داخلی است. ما در آذربایجان این مسأله را تأمین ساخته ایم. با وجود اینکه مناقشه ارمنستان- آذربایجان هنوز حل و فصل نگردیده است، صرف نظر از اینکه بیش از یک میلیون شهروند کشورمان در شرایط پناهندگی در چادرها بسر می برند، ما در آذربایجان ثبات سیاسی- اجتماعی را تأمین نموده ایم.

شرط دوم وجود قوانین لازم است که شامل ارایه تضمین های لازم به سرمایه گذاران، تسهیل شرایط بازرگانی و بطور کلی، آزادسازی و تسهیل شرایط اقتصاد- همه اینها جامه عمل پوشیده است. همه شروط دیگر نیز- همه. لذا، اکنون در آذربایجان سرمایه گذاری می شود.

اگر دو سال قبل قسمت اعظم سرمایه گذاریهای خارجی مال بخش نفتی بود، در سال ۱۹۹۹ ۶۰ درصد سرمایه گذاری ها به بخش غیر نفتی، ۴۰ درصد آن هم به بخش نفتی تخصیص گردیده است. این امر گواه بر آن است که اکنون نه تنها به بخش نفتی، بلکه به بخش غیر نفتی نیز سرمایه گذاریهای خارجی اختصاص می یابد. بدین ترتیب، امکانات اقتصادی آذربایجان افزایش پیدا می کند و آینده خوبی دارد.

همانطور که سفیر محترم یادآور شد، آذربایجان دارای موقعیت جغرافیایی- استراتژیک بسیار مهمی میباشد. یعنی آذربایجان منطقه مهمی است بین شرق و غرب، اروپا و آسیا و کشوری است واقع در سواحل دریای خزر و جنوب قفقاز و برخوردار از امکانات بزرگ. کشور ما در جنوب با ایران و در شمال با روسیه هم مرز است. در محدوده کمی با ترکیه نیز مرز داریم. مرز با ارمنستان نقض شده است و با گرجستان نیز هم مرز هستیم.

هم اکنون خیلی از کشورهای بزرگ جهانی نسبت به قفقاز علاقه نشان می دهند. رقابتهای مشخصی بین کشورهای مختلف بر سر قفقاز وجود دارد. اکنون این هم به بخشی از سیاستهای جهانی تبدیل شده است. ولی آذربایجان استقلال خود را خیلی محکم حفظ می کند و نگه می دارد. در خاک آذربایجان حتی یک نفر سرباز کشورهای خارجی وجود ندارد. لیکن در خاک ارمنستان پایگاههای نظامی بیش از حد روسیه مستقر است و سلاحهای خیلی بزرگ- موشکهای SS- 300، تجهیزات نظامی "Skad" و هواپیماهای جنگی MIG 29 و سایر جتهای مدرن وجود دارد. ولی ما اجازه به این نداده ایم. زیرا ما کشور مستقلی هستیم. استقرار نیروهای مسلح کشور دیگری در خاک دولتمان امکانپذیر نمیباشد.

آنچه که باعث وخامت اوضاع کشورمان می شود، اینکه، بطور مثال، در سال ۱۹۹۷ معلوم شد که وزارت دفاع روسیه بطور مخفی و غیر قانونی به ارزش یک میلیارد دلار اسلحه، مهمات و جنگ افزار به ارمنستان تحویل داده است. طبیعتاً، در اینجا گروههای مافیایی حرکت می کنند. این اسلحه و مهمات مخصوص دولت است. ولی افراد مختلفی احتمالاً در اینجا درآمد کسب می کنند. و این هم، البته، اوضاع منطقه را بیشتر متشنج میکرد.

شما به آن نقشه نگاه کنید. در آنجا می توانید ببینید که، بعنوان مثال، موشکها، سلاحها و غیره مستقر در ارمنستان کدام هدفها را در قفقاز و بخصوص در آذربایجان می تواند از بین ببرد و به کدام هدفها برسد. مسلماً، این هم باعث پیچیده تر شدن اوضاع قفقازجنوبی می شود. ولی ما خواهان این هستیم که در قفقاز جنوبی صلح و آرامش برقرار شود. منطقه قفقاز جنوبی نه تنها برای خود قفقاز جنوبی، بلکه برای کل کشورهای اروپایی و آسیایی از اهمیت فوق العاده یی برخوردار است. فلذا در صورت برقراری صلح بین ارمنستان و آذربایجان، سه کشور قفقاز جنوبی- گرجستان، ارمنستان و آذربایجان می توانند همکاریهای بسیار مفیدی داشته باشند و بمنظور تأمین منافع کشورهای قدرتمند در قفقاز جنوبی نیز، طبیعتاً، ایجاد پیمانی برای تأمین صلح، امنیت و آرامش در قفقاز جنوبی امکانپذیر خواهد بود.

اینجانب طی سخنرانی در نشست استانبول سازمان امنیت و همکاری اروپا در سال گذشته ایجاد یک چنین پیمانی را پیشنهاد کردم و هم به روسیه، آمریکا، کشورهای اروپایی، ترکیه و هم به سایر کشورها مراجعه نمودم که باهم یک چنین پیمان امنیتی را ایجاد کنند. برقراری آرامش و رفع مناقشات در قفقاز جنوبی هم برای روسیه بمعنی واقعی پراهمیت میباشد، برای سایر کشورهای قفقاز نیز مهم است و برای اروپا نیز از اهمیت شایانی برخوردار میباشد. ولی هنوز ما موفق به این نشده ایم. فکر می کنم، کارهای انجام شده و توسعه اقتصاد رسیدن به دستاوردهایی در این زمینه را نیز تضمین خواهد بود.

من بیان داشتم که آذربایجان کشوری است واقع در طلاقی آسیا و اروپا، شرق و غرب. آذربایجان ضمن حفظ آداب و رسوم دیرینه و ملی خود، در عین حال، دو قرن است که هم از ارزشهای اروپایی و هم ارزشهای بشری استفاده می کند. آذربایجان بلحاظ منشأ ملی خود بعنوان کشور اسلامی، با حفظ ارزشهای معنوی ملی، در عین حال، از قرن ۱۹ اقدام به اخذ ارزشهای اروپایی و بشری نموده است. استفاده ترکیبی از از ارزشهای اروپایی، بشری و ارزشهای معنوی ملی در آذربایجان، نتایج بسیار خوبی در پی داشته است که زمینه یی برای سازماندهی نظام دولتی قانونمدار، لائیک و دموکراتیک در آذربایجان ایجاد ساخته است. هم اکنون ما این راه را می پیماییم. ما ضمن پیروی از این راه، خواهان همگرایی هر چه بیشتر با غرب و اروپا هستیم. یعنی خواستار بهره مندی هر چه تمامتر از ارزشهای اروپایی و بشری میباشیم. از این رو، اکنون ما در آستانه عضویت در شورای اروپا قرار داریم.

همانطور که مستحضرید، چهار سال است که آذربایجان، گرجستان و ارمنستان بعنوان کاندیدای عضویت در شورای اروپا پذیرفته شده اند. چهار سال است که ما با شورای اروپا همکاری می کنیم. یک سال پیش گرجستان بعضویت کامل و واقعی شورای اروپا درآمد. در سال جاری نیز، روز بیست و هشتم ماه گذشته مجمع پارلمانی شورای اروپا تصمیمی صادر نمود که آذربایجان و ارمنستان باهم به شورای اروپا پذیرفته شوند. ما از این تجلیل می نماییم و معتقدیم که کشورهای اروپایی و کشورهای عضو شورای اروپا نسبت به آذربایجان توجه و علاقه بزرگی نشان داده اند.

ولی در عین حال، ما متوجه هستیم که ضمن عضویت در شورای اروپا، وظایف و مسئولیتهای جدید و اضافی را بر عهده می گیریم. همچنین متوجه آن هستیم که این وظایف چقدر سخت و دشوار است. چرا که گاهاً در اروپا و آمریکا چنین می پندارند که اگر ما خودمان را دولت دموکراتیک اعلام داشته ایم، پس بلا فاصله باید کاملاً دموکراتیک باشیم. یعنی، عین دموکراسی موجود در فرانسه، اتریش و یا در آمریکا بایستی به همان شکل در آذربایجان هم برقرار گردد و یا در سایر کشورهای مشترک المنافع نیز باشد. طبیعتاً، این یک کار عملی نیست. زیرا، خود شما- اهل اتریش نیز طول سالیان مدیدی به سوی دموکراسی حرکت کرده اید و طی دهها سال مکرر این راه را پیموده اید. ظرف یک، پنج و یا ده سال به محیط دموکراسی دست نیافته اید. مهم این است که این راه پیموده و بعنوان راه استراتژیک تلقی شود. اصل مطلب این است و ما ضمن ملاک قرار دادن این امر، پذیرفتن این راه بعنوان راه استراتژیک، از این راه پیروی می نمائیم. بنابراین، ضمن عضویت در شورای اروپا، تعهدات شورای اروپا را بر دوش خود می گیریم تا، بتوانیم آنها را طی مدت کوتاهتر از زمانی که کشورهای اروپایی آن دستاوردها را کسب کرده اند، مورد اجرا بگذاریم. فکر می کنم که، اکنون هیأت وزیران شورای اروپا نیز این مسئله را مورد پیگیری قرار خواهد داد و ما در سال جاری شایسته عضویت کامل در شورای اروپا خواهیم شد.

هم اکنون وظیفه اصلی در برابر دولت آذربایجان عبارت از حراست از استقلال دولتی، و حفظ موجودیت آن میباشد. ما دیگر مایل به از دست دادن آزادی ملی و استقلال کشور خود نیستیم. ما خواهان این هستیم که بعنوان دولتی مستقل موجود باشیم. ما خواستار این هستیم تا، صاحب سرنوشت خود باشیم، صاحب کشور خود باشیم و طبیعتاً، روابط متقابلاً مفید با تمامی کشورها ایجاد نماییم، روابط دوستی و روابط صلح دوستانه با آنها داشته باشیم. ما طرفدار صلح هستیم. هم طرفدار صلح در قفقاز جنوبی، هم در قفقاز و هم در سراسر جهان هستیم. زیرا قرن ۲۰ که به پایان می رسد، نشان داد که با این جنگها به بشر چه قدر آسیب زد. همگان بایستی از اینها نتیجه بگیرند. هر ملتی بایستی نتیجه بگیرد و مردمان قلیل آذربایجان ما نیز باید نتیجه بگیرد.

پس، ما در آستانه قرن ۲۱، در آستانه هزاره سوم این سیاستها را اجرا می نماییم و در قرن ۲۱ نیز با این سیاستها پیش خواهیم رفت.

از توجهتان سپاسگزارم. چنانچه سؤالی داشته باشید، من آماده پاسخ دادن به آنها هستم.